fa-rejalدرس خارج فقه و اصول

درس 41:

سه شنبه 4/2/1403 هـ.ش مطابق با 14/ شوال/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

حدیث ضعیف به حدیثی گفته می شود که شرایط احادیث صحیحه و موثقه در آن وجود نداشته باشد و اکنون تقسیمات احادیث ضعیفه را مانند تقسیمات احادیث صحیحه پی می گیریم و آن اقسام زیر است:

قسم اوّل: حدیث منقطع است

حدیث منقطع حدیثی است که از سند او شخص یا اشخاصی حذف شده باشد یا اینکه شخصی مجهول النسب یا مجهول العدالة وجود داشته باشد بدیهی است که حذف و جهل ضعف و نقص به حساب می آید.

قسم ثانی: حدیث معضل است

حدیث معضل حدیثی است که از سند او دو شخص یا چند شخص علی الترتیب حذف شده باشد چه مرتب باشد یا غیر مرتب فرقی نمی کنند و حذف را چنانچه گفته شد ضعف و نقص بحساب می آوریم.

قسم سوّم: حدیث مدلّس است

حدیث مدلّس حدیثی است که راوی آن از شخص معاصرش یا از کسی که او را ملاقات کرده روایت کند اما روایتش مسموع نباشد ولی به قسمی باشد که سماع توهّم شود و این حالت تدلیس گفته می شود و تدلیس یا در اسناد است چنانچه ذکر شد یا در شیوخ طوری که دوست ندارد که شیخش معرفی شود فلذا به کنیه ی او یا به لقب معروفش اکتفا می کند به هدف غرضی از اغراض دنیوی.

و شایسته است که برخی چهره های معروف به تدلیس را حسب نقل مرحوم ذهبی بشناسیم که عبارتند از افرادی مثل: سفیان بن عیینه متوفی سال 198 هـ.ق و هیثم بن بشیر بن عازم متوفی سال 183 هـ.ق یا مثل سلیمان بن مهران معروف به اعمش متوفی سال 148 هـ.ق یا مثل حسن بصری متوفی سال 110 هـ.ق.

قسم چهارم: حدیث معلّل است

حدیث معلّل حدیثی است که عیب مخفی غامض داشته باشد مانند: ادراج و ادخال و اشتراک که به کمک قراین خارجیه این توهّم کشف می شود.

قسم پنجم: حدیث مضطرب است

حدیث مضطرب حدیثی است که در او اثنینیت مشاهده شده باشد و این دوگانگی یا در سندش باشد یا در متن. دو گانگی در سند طوری است که حدیث را یک مرتبه از یک راوی نقل کند و مرتبه ی دیگر از پدرش و مرتبه ثالثه از جدّش و دوگانگی در متن به گونه ای است که یکبار راوی در روایت معیار حیض بودن را ایمن ذکر نموده و بار دیگر معیار آن را ایسر.

***