fa-rejalدرس خارج فقه و اصول

درس 14:

­شنبه 9/10/1402 هـ.ش مطابق با 16/جمادی الثانی/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

مئال بیان ابن طاووس در قبال کافی

مرحوم محدّث نوری از مرحوم سیّد علی بن طاووس حکایت نموده به اینکه احادیث کافی اعتبار دارد زیرا: احتمال می رود که عرضه شده باشد بر احد وکلای امام عصر روحی فداه به دلیل اینکه مرحوم کلینی معاصر آنها بوده چه اینکه ایشان قبل از ارتحال نائب چهارم از دنیا رفته زیرا: وفات علی بن محمّد سیمری در سال 329 هـ.ق بوده و وفات کلینی در سال 328 هـ.ق بنابر این بودن مرحوم کلینی در عصر غیبت صغری قرینه می شود بر احتمال عرضه شدن کتابش بر احد وکلا و امضای او بر صحّت کتاب تا اینکه ممضای امام(ع) قرار گرفته باشد چه اینکه امضای وکیل عین امضای مؤکل است در اعتبار یا مثل اوست به جهت اتحاد حکم بین نائب و منوب عنه و این است نفس کلام مرحوم سیّد در مسئله:

«و الشیخ محمّد بن یعقوب کان حیاً فی زمن وکلاء المهدی صلوات الله علیه: عثمان بن سعید العمری و ولده ابی جعفر محمّد و ابی القاسم حسین بن روح و علی بن محمد السیمری لانّ علی بن محمّد السیمری توفّی فی شعبان سنة 329 هـ.ق و الکلینی توفّی بالبغداد سنة 328 هـ.ق فتصانیف الکلینی و روایاته فی زمن الوکلاء المذکورین فی وقت یجد طریقاً الی تحقیق منقولاته و تصدیق مصنّفاته[1]»

انصاف: اینست که مسئله چنین نیست که محدّث نوری احتمال داده چنانچه جناب استاد به آن تصریح دارد به دلیل اینکه مرحوم کلینی در ری زندگی کرده نه در بغداد و در سال­های اخر عمرش به بغداد منتقل شده و مطابق نقل بعضی اهل تراجم دو سال بیشتر در بغداد نبوده تا وفات یافته، این اوّلاً.

و ثانیاً:

بین مرحوم کلینی و نوّاب اربعه معاشرت و مخالطت نبوده به دلیل اینکه مرحوم کلینی در ابواب کافی از نوّاب اربعه روایت نکرده پس چگونه کتابش معروض به آنها باشد؟

و ثالثاً:

اگر کتابش بر احد وکلا عرضه می­شد بعد از تألیف در دیباچه ی کتابش باید ذکر می­کرد درحالی­که اصلا یادآور نشده علی­هذا احتمال عرضه کتاب بر احد وکلا مطابق احتمال محدّث نوری جدّاً بعید است و نتیجه ی این سخن این می شود که روایات کافی قطعی الصّدور نمی باشد چه رسد از اینکه متواتر یا مستفیض باشد در عین حالی که منبع و مرجع مجتهدین بوده بلکه اکبر منابع آنها در حدیث است و من حیث هو هو اعتبار دارد و لکن مع هذا از تمییز و تهذیب آحاد اسناد بی نیاز نمی باشد، هذا.

***

(1) المستدرک، ج3، ص532 و کشف المحجّة، ص159.