fa-rejalدرس خارج فقه و اصول

درس 3:

یکشنبه 12/9/1402 هـ.ش مطابق با 19/جمادی الاولی/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

و لکن این جواب به نظر ما از حقّ بی نیاز نمی کند و به تعبیر استاد تکلّف است بدلیل اینکه: مسائل علم رجال که وثاقت محدّث معیّن است یا عدالت راوی مشخّص مسائل جزئی است نه اینکه قاعده ی کلیّه باشد طوری که مستخرج آن را انتزاع کرده باشد چنانکه در جواب اُجیب مشاهده شد.

انصاف اینست که: انتزاع به اینکه مسائل علم رجال حتماً باید کلّی باشد التزام بدون جهت است، زیرا جزئی بودن مسائل بعضی علوم را شاهدیم و این بعض نه بعض قلیل که بعض کثیراست، مانند: علم هیئت و جغرافیه که مسائل این هردو دانش جزئی می باشند، مثل احوال قمر و احوال شمس یا سایر ستارگان یا احوال زمین و طبیعت که تمام اینها جزئی اند.

و همچنان علم تراجم مسائلش جزئی است که اعیان و اشخاص باشد من حیث هی اعیان و من حیث هی اشخاص و نظیر علم عرفان که همچنان مسائلش جزئی است که عبارت از معرفت ربّ باشد و ربّ واحد است و بسیط نه کثیر و مرکّب و نظیر ادبیات و رجال که مسائلش همچنان جزئی است و در یک کلام علوم اعتباریّه بالتمام مسائلش جزئی است.

و امّا آنچه که عمده بنظر می­رسد واقع شدن مسائل است در طریق هدف و مقصد که عبارت از تنقیح سند حدیث باشد  تا اینکه عملیه ی استنباط صورت بگیرد و هر آنچه در طریق این مقصد واقع می شود نزد رجالی مهم است و نزد غیر رجالی نیز اهمیت دارد، بنابراین جزئیّت و کلّیت آن اهمیت نداشته فرقی ایجاد نمی کند، علی هذا اشکال از اساس وارد نیست و جوابی لازم ندارد.

***