fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 77:

دو­­­­­­شنبه 24/2/1403 هـ.ش مطابق با 4/ ذی القعده/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

تفصّی مرحوم امام از اشکال

مرحوم امام از اشکال مرحوم آخوند بر مشهور به نوبه خودش تفصّی کرده و آن اینکه “من” از باب مثال لفظ مشترک است مانند لفظ عین و لکن با دو فرق:

فرق اوّل: اینست که در الفاظ مشترکه وضع متعدّد است مثلاً در عین یک­بار برای عین باکیه وضع شده و بار دیگر برای عین جاریه و هکذا.

فرق دوّم: اینست که الفاظ مشترکه معدود و محصور است بین معانی معلومه نهایتش تا هفتاد معنی در عین مثلاً امّا در وضع حروف حاکیه تعدّد وضع وجود ندارد بلکه واضع حروف حاکیه را وضع کرده برای معانی متعدّده به وضع واحد به تعداد افراد طرفین کم باشد یا زیاد فرقی نمی کند و هرچند بین افراد طرفین تباین و تغایر کلیّه باشد و موضوع له در حروف حسب این بیان متعدّد است و لکن غیر محصور و غیر معدود و این مسئله قبول اشتراک است در حروف و باک ندارد که موضوع له در سر من البصرة به اعتبار متعلّق امر کلّی باشد.

و ان قلتم که از این بیان شما لازم می آید استعمال لفظ مشترک در اکثر از معنای واحد که چنین چیزی محال است

در جواب دو مرحله را تعقیب می کند:

مرحله اولی: اینست که استحاله را نمی پذیرد و در آینده از این مسئله مبسوطاً بحث می شود.

مرحله ثانیه: اینست که استحاله را می پذیرد در قبال لفظ مشترکی که معنی مستقل دارد مثل لفظ عین و امّا در حروفی مثل “من” که معنی مستقل وجود ندارد و معنی آن بالتبع است باک ندارد که اشتراک مشاهده شود بنابراین مرحوم امام کلیّت موضوع له را در سر من البصرة پذیرفته و جزئیت آن را در سرت من البصرة.

***