fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 58:

چهارشنبه 25/11/1402 هـ.ش مطابق با 4/ شعبان/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

وضع حروف

در حروف نزد مرحوم آخوند وضع و موضوع له و مستعمل فیه عام می باشد مانند: اسماء طوری که بین حروف و اسماء فرقی وجود ندارد و لکن همین مقدار ملاحظه می شود که استعمال در اسم استقلالی است و در حرف آلی و این لحاظ جزء معنی نبوده بلکه قید استعمال است بنابراین حروف نزد مرحوم آخوند در قسم ثانی داخل است که وضع عام و موضوع له عام باشد و به عبارت دیگر: اسماء و حروف از حیث معنی متحد و از حیث لحاظ مختلف می باشند.

و لکن مشهور حروف را در قسم ثالث داخل می دانند یعنی که وضع عام است و موضوع له خاص از آن حیث که واضع معنای عام و کلّیی را تصوّر کرده در قدم نخست و سپس حروف را وضع نموده برای مصادیق همان عام و کلّی و همچنان استعمال نموده در همان جزئی و مصداق، بنابراین مستعمل فیه نیز خاص می باشد در حروف از منظر مشهور مانند: موضوع له، علی هذا حرف و اسم نزد مشهور از حیث معنی متحّد نمی باشند و در واقع اسم و حرف از حیث موضوع له دو شیئ می باشند و آن عمومیّت در اسم و خصوصیت در حرف است.

مرحوم آخوند از مشهور جواب داده به اینکه: خاص و جزئی هرچند که در خارج مساوی الوجود است با تشخصات آن و لکن مأمور به نیست زیرا: خارج ظرف است برای سقوط تکلیف به سبب امتثال یا عصیان یا رفع موضوع نه اینکه ظرف ثبوت باشد بنابر این خاص و جزئی مادامی که در خارج نباشند کلّی است نه جزئی و زمانی که در خارج محقق شد جزئیت حاصل می شود بنابر این امر به او تحصیل حاصل است که نزد همه قبیح است فلذا امر به شیئ مرتبه اش قبل از تحقق است و در این مرتبه ناچار است که کلی باشد.

و اگر شیئ ما ذهنی باشد امر به او ممکن است و لکن در خارج چگونه امتثال شود؟ زیرا خاص ذهنی اگر وضع شود به قید آلیّت و حالتاً للغیر خلاف تعریف مشهور می شود و اگر وضع شود نه به قید آلیّت و نه حالتاً للغیر در این صورت امتثال مشکل است زیرا: آنچه مأمور به است مأتی به نیست و آنچه مأتی به است مأمور به نیست درحالی که مأمور به کلّی است و مأتی به ممکن نیست که کلّی باشد بلکه باید جزئی باشد، این بود جواب اوّل از مشهور.

***