fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 56:

دوشنبه 23/11/1402 هـ.ش مطابق با 2/ شعبان/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

نظریه ی دیگر در وضع

مرحوم محقق کمپانی در حاشیه ی کفایه در باب وضع نظریه ای را ارائه کرده که از نظریه ی قبلی متمایز است و آن اینکه: وضع از مقولات عرضیه نیست چه رسد از اینکه جوهر باشد و برای وضع واقعیتی وجود ندارد بجز اعتبار صرف و کسی­که گمان کرده وضع محل دارد مثل عرضیات که بر معروض عارض می شوند گمان بی مورد است و وضع در حقیقت از هر واقعیتی برئ می باشد حتی واقعیت ذهنیّه و فرق بین عرض و بین وضع اینست که عرض احتیاج به معروض واقعی دارد مثلی که بیاضیّت محتاج جسمیّت است ولی در وضع چنین احتیاجی وجود ندارد به غیر از ارتباط و اختصاص بین طبیعی لفظ و طبیعی معنی و فرق ندارد که وضع بعد از تصوّر در موضوع له استعمال شود یا خیر و به عبارت دیگر: جسمیّت به عرض لباس واقعیت می­ پوشاند و عرض متحقق نمی شود مگر به وجود معروض و لکن وضع چنین نیست یعنی اینکه وضع احتیاج به استعمال ندارد.

دلیلی که ایشان اقامه فرموده اینست که: معروض در لغات واحد نمی پذیرد مگر عرض واحد را و اصلاً اختلاف را پذیرا نمی باشد بنابر این هرگاه جسم متّصف شود به ابیض بودن در عین زمان اتّصاف به اسود بودن را نمی پذیرد و لکن وضع چنین نبوده اختلاف بردار است طوری­که لفظ واحد ممکن است حاکی از یک معنی باشد در یک لغت و حاکی از معنای دیگر باشد در لغت دیگر فثبت که وضع از مقوله ی عرض نیست.

لا یقال: که وضع از مقوله ی اضافه است زیرا: دو طرفش لفظ و معنی است مانند ابوّت و بنوّت.

بانّه یقال: که وضع از این مقوله نیز نمی باشد به دلیل اینکه بین دو شی به محض تصوّر اثنینیت ملازمه ای ایجاد نمی شود مانند علم خداوند و معلومش حیث اینکه بین علم و ذات خدای متعال اضافیتی وجود ندارد و وضع نیز چنین است بنابر این صرف ارتباط بین عالم و معلوم موجب اضافیّت نمی شود علی هذا وضع واقعیت اضافی نیز ندارد کما اینکه واقعیت عرضی نداشت.

دلیل مرحوم ایشان بر عدم واقعیت وضع اینست که فرق بین قول و اشاره در واقع وجود ندارد اما اشاره مفاهمه را آسان می کند هرچند در قبال آن وضعی صورت نگرفته، تا اینجا کلام کمپانی متین است و لکن تشبیه ایشان وضع را به دوّال و قول محکم نیست زیرا: دوّال نظیر وضع است و وضع نظیر دوّال و فرقی بین شان وجود ندارد و هردو اعتباری می باشد به صرف اعتبار شرع یا عرف، به هر حال حقیقت وضع نزد ایشان همین است که گفته شد فقط تشبیهش را زیر بار نرفتیم.

***