درس 43:
چهارشنبه 4/11/1402 هـ.ش مطابق با 12/ رجب/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
تأییدیّه ی دلیل مرحوم خویی(ره)
اکنون مرحوم خویی در تأیید دلیلش چنین فرموده که:
طبیعت بر دو قسم است: یکی مهمله و جامده و دیگری غیر مهمله بوده ساریه و جاریه است و مقصود محاضرات از طبیعت ساریه و جاریه حکایت آن است از افراد و مصادیق.
امّا باید دانست که این تأیید نفعی به حال مرحوم خویی نمی رساند زیرا: طبیعت و مفهوم و کلّی بر ماهیّت و وجود تقدّم دارد چنانکه قبلاً گفتیم و بحث ما تا کنون در مرحله ی امکان عقلی است و هنوز به مرحله ی وقوع نرسیده بنابراین در این مرحله به نظر مرحوم آیت الله فاضل قسم سوّم نیز امکان ندارد همان گونه که مرحوم امام قسم سوّم را ممکن نمی دانست و امّا حاصل نظر مرحوم امام در قبال قسم ثالث و همچنان قسم رابع امکان علی وجهٍ بود و امتناع علی وجهٍ ولی به هر صورت تفصیل مرحوم آخوند را صحیح نمی دانست و در یک کلام می شود مکتب امام و مرحوم لنکرانی را مکتب «تسویه» نامید که قسم سوّم و چهارم را یکسان می دانند که عبارت از امتناع باشد.
قسم رابع و مناقشه ی آن
مرحوم آخوند و کثیری از شاگردانش با اسلاف و مشهور موافق بوده قائل به امتناع قسم رابع است و می فرماید که خاص نمی تواند مرآت عام باشد و حاکی و کاشف از آن و این مسئله غیر معقول است چه اینکه در منطق گفته شده که جزئی لایکون کاسباً و لا مکتسباً چنانکه در قسم سوّم این استدلال را کردیم و اعاده نمی کنیم.
و لکن مرحوم محقق رشتی که معروف است به میرزا حبیب الله از اجلّه ی شاگردان شیخ اعظم مخالف مشهور مشی نموده و اسلاف را زیر پا گذاشته و مخالف نظر آخوند قسم چهارم را ممکن می داند و دراین باره دو دلیل را اقامه می کند:
دلیل اوّل: وقوع این قسم است در خارج و این وقوع ادلّ دلیل است بر امکان آن و تطبیق آن اینست که صانع و سازنده هنگامی که چیزی را می سازد مثل موتر یا هواپیما و بعد از اتمام آن اسمی برای او می گذارد نه برای همین مصنوعش بلکه برای هر آنچه از این نوع ساخته می شود در بعدها ولو بلغ ما بلغ و این نام بر هزاران مصنوع تطبیق می شود مثل موتر صرف در کابل و سمند در تهران یا بوئینگ در جهان و این دقیقا همان قسم چهارم است.
دلیل دوّم: اینست که وضع لفظ حیوان به هر متحرک حساس طوریست که شخص واضع اوّلاً شبحی را از دور مشاهده می کند که متحرّک و حساس است سپس وضع می کند لفظ حیوان را نه برای این شبح فقط که مشاهده کرده بلکه برای جنس شبح، بنابراین با مشاهده ی امر خارجی جزئی نام او را بر کل متحرّک حساس تسرّی می دهد و این قسم رابع است نه چیز دیگر.
***