fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 40:

یکشنبه 1/11/1402 هـ.ش مطابق با 9/ رجب/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

امکان اقسام اربعه

و امّا امکان اقسام اربعه بحث دوّم ماست که بحث اوّل معنای اقسام اربعه بود و آن اینکه شکی نیست که دو قسم اوّل امکان دارد زیرا اتّحاد حاکم است بین وضع و موضوع له طوری که یا هردو خاصّ است یا هردو عام و آنچه تصوّر می کرده مقابل آن لفظی وضع می نموده و اگر تصوّر خاص بوده لفظ هم خاص بوده و اگر تصوّر عام بوده لفظ هم عام بوده.

لکن سخن در دو قسم اخیر است که در آنجا بین وضع و موضوع له اختلاف حاکم است و در این دو قسم اخیر هم احتمال امکان می رود و هم احتمال امتناع و همچنان احتمال می رود تفصیل بینهما چنانکه مرحوم آخوند قائل به تفصیل است طوری که قسم سوّم را ممکن و قسم چهارم را ممتنع می داند و می فرماید که کلّی صحیح است که کاشف جزئی باشد و عنوان آن یعنی می تواند از آن حاکی باشد امّا عکس نیست زیرا جزئی نه کاسب است و نه مکتسب.

ممکن است گفته شود که کلام مرحوم آخوند مخدوش است به این معنی که: مرآتیت و کاشفیّت کلّی اگر بالمفهوم باشد در یک نظر دقیق، مفهوم قبل از ماهیّت است و قبل از وجود زیرا مفهوم در عالم خود محدود و منحصر است و از افراد خارجی با خصوصیات آن حکایت نمی کند و کاشف و مرآت از مصادیقش نمی باشد و به همین خاطر بعضی منطقیین می گویند که: الانسان حیوان الناطق حمل ذاتی نیست زیرا ملاک حمل ذاتی اتّحاد در مفهوم است و حیوان ناطق با مصداقش اتّحاد مفهومی ندارد و اتّحادشان در وجود و در خارج از مفهوم است که در خارج حیوان ناطق و انسان یکی است امّا در عالم مفهوم متباینان می باشند نه شیئ واحد.

بنابراین حمل ذاتی در الانسان بشر و امثالش صحیح است نه در الانسان ناطق و در قبال این مسئله فقط حمل شایع صحیح است که در حمل شایع اتّحاد مفهومی شرط نیست بلکه اتّحاد وجودی و تغایر مفهومی کفایت می کند.

بنابراین هرگاه مفهوم را با نظر دقیق بنگریم همین است که گفتیم پس چگونه ممکن است کلّی مرآت جزئی باشد و کاشف و حاکی از آن؟ و امّا خصوصیات جزئی خارج انسانیت است از نظر مفهوم با آنکه تمام خصوصیات مباین هم اند و هر جزئی با جزئی دیگر اتّحاد ندارد که می بینیم زید عمرو نیست و عمرو زید نیست علی هذا هردو قسم اخیر می­ تواند ممتنع باشند و امکان آن وجود ندارد چه رسد از اینکه بین این دو قسم اخیر تفصیل قائل شویم چنانکه مرحوم آخوند قائل است.

***