(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 44:
شنبه 7/11/1402 هـ.ش مطابق با 15/ رجب/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
انصاف: اینست که جواب شهید ثانی، جواب حساب می شود اگر اینجا اشکال دیگری نمی بود و آن اشکال اینست که:
هردو روایت وجود بناتِ بنت را فرض نموده و گفته است که وارث دیگری با آنها شریک نیست که عبارت از ولد باشد و همچنین می گوید بنات ابن باید تنها باشند و کسی با آنها شریک نباشند، در این صورت شکی نیست که کلّ مال، مال بنات است و لکن این دو صحیحه درکیفیّت ارث نظر ندارد بطور مطلق بلکه نظر این دو صحیحه در انحصار ورثه است در بنات نه غیر بنات و این مسئله با مذهب سیّد و جماعت همراهش منافات ندارد.
و تأیید این اشکال فرمایش مرحوم حرّ عاملی است در وسائل الشیعة که ایشان می فرماید:
«استدلّ الصدوق بانّ ولد الولد لا یرث مع الابوین و لیس بصریح فی ذالک و خالف الشیخ فی التهذیب و الاستبصار و غیره کالمحقق فی الشرایع و المجلسی فی روضة المتقین و النّجفی فی الجواهر و حملوا قوله: و لا وارث غیرهن علی انّ المراد به اذا لم یکن للمیّت الابن الذی یتقرّب ابن الابن به او البنت الّتی تتقرب بنت البنت بها و لا وارث من الاولاد للصلب غیره لما مضی فی حدیث الواحد و الثانی من باب السبعة و یأتی فی حدیث الخمسة ایضاً فی الباب.
و یمکن ان یراد به: اذا لم یکن للمیّت ولد و لا ولد اقرب من اولاد الاولاد او یراد به: اذا لم یکن ولد و لا وارث غیره، ورث ولد الولد المال کلّه و ان کان له ابوان شارکهما فیه و الذی یظهر انّ وجه الاجمال ملاحظة التقیّة لانّ کثیر من العامّة وافق الصدوق فی ما تقدّم کما نقله الکلینی فی باب میراث ولد الولد باب الثامن و الثمانین فی مجلّد السبعة و غیره».
مرحوم شیخ در نهایه، صفحه 631 این گونه می فرماید:
«ذکر بعض اصحابنا انّ ولد الولد مع الابوین لا یأخذ شیئاً و ذالک خطأٌ لانّه خلاف ظاهر التنزیل و المتواتر من الاخبار».
***