(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 43:
چهارشنبه 4/11/1402 هـ.ش مطابق با 12/ رجب/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
و امّا جواب شهید ثانی از استدلال مرحوم سیّد مرتضی چنین است: ادلّه ی سیّد مرتضی و جماعتی که با ایشان است سر جایش خواهد بود اگر دلالت اخبار صحیحه بر خلاف ایشان وجود نمی داشت و امّا از اخبار صحیحه یکی خبر عبدالرحمن بن حجّاج است از امام صادق(ع) که نصّش چنین است:
«بنات الابن یقمن مقام الابن اذا لم یکن للمیّت ولد و لا وارث غیرهم[1]»
و دیگری صحیحه ی سعد بن ابی خلف است از امام کاظم(ع) که می فرماید:
«بنات الابنة یقمن مقام الابنة اذا لم یکن للمیّت بنات و لا وارث غیرهن و بنات الابن یقمن مقام الابن اذا لم یکن للمیّت اولاد و لا وارث غیرهن[2]».
و این دو حدیث صحیح آیه ی ارث را تخصیص می زنند، آیه ای که عام است و به عمومش دلالت می کند که ولد ذکر دو برابر بنت است مطلقا چه این ولد از صلب باشد یا از صلب نباشد، بنابراین بعد از وجود این دو صحیحه رفع یدّ می کنیم از عموم و عمل می کنیم مطابق مخصّص زیرا: قاعده در عام و خاص چنین است.
ان قلت: که هر دو صحیحه بر نظر مشهور دلالت ندارد بدلیل اینکه قیام بنات ابنه یا بنات ابن مقام آباء و امّهات علی کل حال ثابت است در اصل ارث و از این مسئله لازم نمی آید که در کیفیّت میراث نیز قائم مقام باشند هرچند که شمول آیه کیفیّت را نیز بنابر اطلاق میرساند بنابراین با بودن احتمال اصل اشکال معارضه صحیح نخواهد بود بین دو صحیحه و آیه.
قلنا: که آنچه از قیام اولاد مقام آباء و امّهات ظاهر است و نازل منزله می رساند که این میراث مطلق است حتی با وجود ابوین پس ما فرض می کنیم بنتِ ابن را ابن و ابنِ بنت را بنت و این نازل منزله مطلق است چه در جانب ذکور و چه در جانب اناث و همین تنزیل مطلوب مارا ثابت می کند علاوه ی اینکه عمل اکثر فقها را مطابق مشهور داریم، این بود جواب شهید ثانی از استدلال سیّد مرتضی و جماعت همراهش که قول غیر مشهور بود.
***