(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 5:
یک شنبه 12/9/1402 هـ.ش مطابق با 19/جمادی الاولی/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
مرحوم شهید اوّل در ادامه می فرماید: «و الثّلثان لثلاثة: البنتین فصاعداً و الاُختین لابوین فصاعداً و الاُختین للاَب کذالک».
اهل ثلثان
اهل ثلثان اشخاص سه گانه اند به ترتیب ذیل:
شخص اوّل: بنتان فصاعداً است
ثلثان ترکه ی میّت برای بنتین است خودشان باشند یا بیشتر که فصاعداً گفته شود و حکم بیشتر نیز ثلثان است از باب فرض و ثلث است از باب ردّ و این در صورتی است که با این اشخاص شریکی در ارث نباشد.
شخص دوّم: اختان فصاعداً است
ثلثان همچنان مال اختین ابویین است چه خودشان باشند و چه بیشتر از دو نفر که در این صورت نیز حکم این اشخاص ثلثان است از باب فرض و بقیه از باب ردّ در صورتی که با این اشخاص شریکی نباشد.
شخص سوّم: اُخت ابّی تنهاست
ثلثان ترکه ی میّت برای اخت ابّی است زمانی که اخت ابوینی در بین نباشد و همین حکم است در اَزیَد که معنای فصاعداً است و این دو ثلث از باب فرض است و بقیه از باب ردّ.
***
مرحوم شهید اوّل در ادامه می فرماید: «و الثّلث لقبیلتین: الامّ مع عدم من یحجبها و الاخوین او الاختین او للاخ او للاخت فصاعداً من جهتها».
اهل ثلث
اهل ثلث دو شخص است یا دو قبیله به تعبیر مرحوم مصنّف چنانکه در ذیل می آوریم:
شخص اوّل: مادر است با نبود حاجب
ثلثِ ترکه ی میّت مال مادر است به شرطی که حاجبی در بین نباشد و آن حاجب یا ولد است یا اخوه و چنانچه حاجب وجود داشته باشد سدس ترکه مال مادر است، زیرا: حاجب سهم او را از ثلث به سدس تنزّل می دهد.
شخص دوّم: کلاله ی امّ است
ثلث ترکه ی میّت برای اخوین است یا برای اختین بر سبیل بدلیّت یا اَخ است و اُخت تنها باشند یا بیشتر از جهت مادر و منظور از کلاله ی اُمّ وارثین متعدّدین اند که همین اکنون ذکر شد.
و امّا عبارت ماتن از تفریق قاصر است به اینکه اُخت با اَخ باشد از باب مثال بنابر این اگر می فرمود ذکوراً و اناثاً أم بالتّفریق اولی بود و اجمع به تعبیر شهید ثانی.
***