fa-derayaدرس خارج فقه و اصول

درس 17:

چهارشنبه 4/11/1402 هـ.ش مطابق با 12/ رجب/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

طریق پنجم: طریق اجازه است

زمانی که استاد یا شیخ الحدیث برای شاگردش یا برای شخص دیگر نقل مسموعات خودش را یا نقل مصنفات خودش را اجازه نماید یا اینکه نقل احادیث را از کتب معتبره اجازه دهد این طریق، طریق اجازه است، بنابراین اجازه تارتاً اتفاق می افتد در اجازه نقل اخبار کافی از باب مثال برای شخص معیّن و اخری اتفاق می افتد به اجازه نقل آن چه در کتب اربعه است برای شخص  معین یا برای جمیع شاگردان.

در این صورت برای مستجیز جواز پیدا می کند که بگوید:

«انا مأذون او مجاز فی نقل الحدیث من کتاب الاستاد او من کتب المعتبرة» یا اینکه بگوید: «اجازنی فلان» یا بگوید: «حدّثنی فلان» یا «اخبرنی فلان» یا جملاتی که مشابه این جملات باشد و این طریق از طریق سماع کمتر نبوده با او وزن می شود یا با طریق قرائت.

پوشیده نماند که «اجازه» در علم درایه همان «اذن» است در باب بیع به این معنی که اجازه در علم درایه به معنی اجازه در علم فقه نیست تا اینکه بعد از معامله و بیع واقع شود بلکه در اینجا اجازه به مثابه ی اذن است در باب بیع که قبل از معامله بود علی هذا اجازه در اینجا قبل از تحدّث است و در فقه بعد از بیع.

باز هم باید دانست که سنّت اجازه برای نقل حدیث و روایت بین اسلاف فقهاء و محدّثین ساری و جاری بوده هرچند که در عصر ما کم رنگ شده و امّا این سنت را بایستی احیاء نمود تا اخلاف فقهاء مانند اسلاف اجازه تحصیل نمایند و سپس برای استنباط از احادیث معتبره استفاده نمایند.

طریق ششم: طریق کتابت است

زمانی که استاد به دست خود بنویسد و برای شاگردش بدهد یا اینکه کتاب معینی را برای او نشان بدهد یا مجموع کتب و مصنّفات خودش را امر به استنساخ بدهد این طریق، طریق کتابت است و از طریق سماع و قرائت متقن­تر است بنابراین چنین شخصی جواز پیدا می کند که بگوید: «حدّثنی فلان مکاتبتاً» یا بگوید: «اخبرنی فلان مکاتبتاً» یا بگوید: «حدّثنی فلان الیّ من کتابه» یا بگوید: «استنسخت من کتاب فلان باجازته».

***