درس 51:
سه شنبه 13/9/1403 هـ.ش مطابق با 1/ جمادی الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
حول حدیث ناسخ و منسوخ
نسخ در لغت به معنای “ازاله و نقل” است و در اصطلاح به معنای رفع حکم ثابت است که در سابق وجود داشته و توسط حکم جدید شرعی برداشته شده، بنابراین برای حکم مرفوع منسوخ اطلاق می شود و برای رفع کننده یا رافع ناسخ اطلاق می شود چنانکه علامه سبحانی(دام ظله) فرمایش می کند: «و فی الاصطلاح رفع الحکم السابق بدلیل مثله علی وجه لولاه لکان ثابتاً[1]».
و فرق بین نسخ و تخصیص اینست که: نسخ رفع است مطابق آنچه شناختیم و تخصیص عبارت از دفع؛ بنابراین رفع بعد از ثبوت است و دفع قبل از ثبوت و امّا نسخ هرچند رافع حکم ثابت است در ظاهر و لکن در حقیقت پایان مدت حکم ثابت است در شرع هرچند که پایان مدت حکم بدا گفته می شود فلذا بحث نسخ و بدا فرصت مناسبتری می خواهد که اگر میسر شد به آن خواهیم پرداخت و همچنان بین نسخ و تخصیص بحث مفصلتری لازم است و لکن علی العجالة همین مقدار فرق کافی است.
و چونکه پایان مدت حکم را عامه مردم بلکه خواص نیز نمی دانند و گمان می کنند که حکم سابق ادامه دارد و با ورود نسخ بطلان رخ می دهد درحالیکه بطلانی در کار نبوده دلیل ناسخ پایان مدت حکم منسوخ را اعلام می کند نه بطلانش را.
ثمّ: جامعه ی یهود به پیروی از علمایشان امکان نسخ را منع کرده و بعض دیگر وقوع آن را ممنوع دانسته اند هرچند که امکانش را جایز و لکن اقوی وقوع نسخ است در تاریخ شریعت چه رسد از امکان آن مانند: نسخ صلاة بسوی بیت المقدس بعد از شش ماه که جهت قبله به کعبه شریفه تغییر یافت و آیه ای که ناسخه گفته می شود این است:
«قد نری تقلّب وجهک فی السماء فلنولینّک قبلة ترضاها فولّ وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولّوا وجوهکم شطره…[2]».
***
[1]) اصول الحدیث و احکامه، ص87.
[2]) بقره/144.