درس 147:
یک شنبه11/3/1404 هـ.ش مطابق با 5/ ذیالحجه/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
آنچه از مقدمه من لایحضر بر می آید اینست که: کتبی که مرحوم صدوق از آن منابع اخذ حدیث کرده و سند را به اسامی مؤلفینش ابتدا نموده کتب مشهوره و منابع معروفه اند بنابراین اثبات نسبت مورد نیاز نیست علی هذا وجود سند بسوی این منابع و عدم آن یکسان خواهد بود و امّا متن مقدمه مرحوم صدوق در من لایحضر این است:
«و جمیع ما فیه مستخرج من کتب مشهورة، علیها المعوّل و الیها المرجع مثل: کتاب حریز بن عبدالله السجستانی و کتاب عبید الله بن علی الحلبی و کتب علی بن مهزیار الاهوازی و کتب الحسین بن سعید و نوادر احمد بن محمّد بن عیسی و کتاب نوادر الحکمة تصنیف محمّد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری و کتاب الرحمة لسعد بن عبدالله و جامع شیخنا محمّد بن الحسن بن ولید و نوادر محمّد بن ابی عمیر و کتب المحاسن لاحمد بن ابی عبدالله البرقی و رسالة ابی الیّ و غیرها من الاصول و المصنّفات التی طرقی الیها معروفة فی فهرس الکتب التی رویتها عن مشایخی و اسلافی[1]».
این عبارت تصریح می کند که نسبت این کتب به مؤلّفین شان ثابت است و در اینجا حاجتی نیست که دلیل شود به نسبت تا طریق قرار بگیرد به مصنفین و آنچه که در مشیخه آمده از اسماء روّات بخاطر مجرد اتصال سند بوده بنابراین اگر اکتفاء کنیم به اینگونه تنصیص که از صدوق مشاهده می کنیم نتیجه این می شود که بحث از صحت طریق صدوق و عدم آن در قبال این منابع و نظایرش بحث زاید و غیر ضروری خواهد بود
اللهم اینکه منابع کتب غیر معروفه باشند که نسبت آنها به مؤلفینش ثابت نباشد یا اینکه از آن نسبت نام برده نشده باشد که در این صورت بحث صحّت طریق را مفید می دانیم و همین مطلب را مرحوم بروجردی در جلسه ی درسش بیان فرموده و تمایل نشان داده و از همین جاست که وجه تمایز مرحوم طوسی آشکار می شود که مرحوم ایشان روایت سامع را مقدّم کرده بر روایت مستجیز الّا در جایی که مستجیز روایت کرده باشد مبتنی بر اجازه اش اصل معروف یا مصنَّف مشهور را که در اینجا ترجیح ساقط می شود[2].
فلذا با توجّه به این مطلب ممکن است گفته شود که بحث از طرق شیخ طوسی همچنان بسوی اصحاب کتب معروفه ثابت است به همین دلیل ذکر نسبت ها بحث زاید و غیر ضروری می باشد، وقتی مطلب به اینجا رسید وجهی ندارد که حدیث را تقسیم کنیم به حدیث ضعیف و حدیث حسن بخاطر ضعف طریق یا بخاطر عدم ثبوت وثاقت مشایخ اجازه مرحوم شیخ به این منابع، پس قضیه تهذیبین مرحوم شیخ طوسی عین قضیه من لایحضر مرحوم صدوق می شود که هر سه کتاب در پایانش مشیخه دارند.
***
[1]) من لا یحضره الفقیه، ج1، ص4-3.
[2]) عدّة الاصول، ص57، چ هند.