درس 98:
دوشنبه 17/10/1403 هـ.ش مطابق با 6/ رجب/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
و امّا “عمرو بن جمیع” زیدی بتری از ضعاف است که از جانب صاحب مشایخ الثقات به چهار نفر دیگر علاوه شده کسانی که اشکال به آنان مردود بود و نقل حدیث از عمرو مثل نقل حدیث از ابو البختری است که اشکالی وجود ندارد و حدیث ابن ابی عمیر از عمرو بن جمیع در کتب اربعه شیعه از دو روایت تجاوز نمی کند و روایت در معانی الاخبار صدوق از احمد بن زیاد بن جعفر همدانی اینگونه آمده:
«عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن محمد بن ابی عمیر، عن عمرو بن جمیع قال ابو عبدالله(ع): لا بأس بالاقعاء فی الصلاة بین السجدتین[1]».
و به همین اسناد روایت دوّم را اینگونه نقل می کند:
«قال ابو عبدالله(ع): حدثنی ابی، عن ابیه، عن جدّه، قال: قال رسول الله(ص): اذا مشت امّتی المطیطا و خدمتهم الفارس و الرّوم کان بأسهم بینهم المطیطا: التبختر و مدی الیدین فی المشی[2]».
مرحوم کشّی در رجالش عمرو را تضعیف نموده و فرموده:
«انّ عمرو بن جمیع کان زیدیّاً بتریّا و قد صرّح بکونه بتریّاً ابو عمرو فی رجاله فی ترجمة محمّد بن اسحق صاحب المغازی[3]».
استاد ما آیت الله سبحانی جواب داده از این اشکال به این جواب:
«و من استظهر من عبارة العدّة بانّ المشایخ التزموا ان لا یروو الّا عن امامی ثقة یکون النقض هنا و فی ما تقدّم من جهتین: من جهة المذهب حیث انّ ابا البختری کان عامیّاً و عمرو بن جمیع کان بتریّاً و من جهة الوثاقة لکون الرجلین ضعیفین و علی المختار یکون النقض من جهة الواحدة و علی کل تقدیر فاحدی الروایتین لا صلة لها بالاحکام الشرعیّة و انّما هی نقل التنبّوء عن مستقبل الامّة اذا صار فیهم الکبر و التبختر نعم: الروایة الاخری تتضمن حکماً شرعیّا و لعلّ ابن ابی عمیر کان یعتقد بوثاقته عند التحمّل و النقل[4]».
***
[1]) الوسائل، ج4، باب 8 از ابواب سجود، ح6 به نقل از معانی الاخبار صدوق.
[2]) الوسائل، ج8، باب 63 از ابواب آداب السفر، ح3 به نقل از معانی الاخبار صدوق.
[3]) رجال الکشّی، ص332.
[4]) کلیّات فی علم الرجال، ص248.