fa-rejalدرس خارج فقه و اصول

درس 96:

شنبه 15/10/1403 هـ.ش مطابق با 4/ رجب/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

و امّا “حسین بن احمد منقری” که مرحوم کلینی از وی اینگونه روایت می کند:

«عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن الحسین بن احمد المنقری، قال: سمعت ابا ابراهیم(ع) یقول: من استکفی بآیت من القرآن…[1]».

مرحوم نجاشی در حق حسین اینگونه می گوید:

«الحسین بن احمد المنقری التمیمی ابو عبدالله روی عن ابی عبدالله(ع) روایة شاذّة لم تثبت و کان ضعیفا ذکر ذالک اصحابنا روی عن داود الرّقی و اکثر، له کتب[2]».

و مرحوم شیخ نیز در کتاب رجالش حسین را از اصحاب باقر(ع) و از اصحاب امام هفتم به شمار آورده می فرماید: «انّه ضعیف»[3].

و این تصریحات بر ضعف حسین بن احمد منقری علاوه می شود بر ایرادی که معجم الرجال داشت در گذشته که حسین را ضعیف می دانست

و لکن ظاهر این است که ضعف حسین برگشت دارد به عقیده او و به روایت برگشت ندارد و این مسئله را دو امر زیر شهادت می دهد:

امر اوّل این است که: نجاشی ایشان را چنین وصف کرده: «روی عن داوود الرّقی و اکثر» و در حق داوود فرموده: «ضعیف جدّاً و الغلاة تروی عنه» که ممکن است حسین یکی از غلاتی باشند که از داوود روایت کرده.

امر دوّم این است که: شیخ داوود رقی را از اصحاب کاظم(ع) ذکر کرده و فرموده: «داوود الرّقی مولی بنی اسد وهو ثقة من اصحاب ابی عبدالله(ع) » و مع ذالک می بینیم که ابن غضائری در حقش چنین می گوید:

«داوود بن اکثر بن ابی خالد الرّقی مولی بنی اسد، روی عن ابی عبدالله(ع)، کان فاسد المذهب، ضعیف الروایة لا یلتفت الیه».

بنابر این روشن است که طعن در حق حسین بن احمد المنقری بخاطر غیر ثقه بودنش در نقل حدیث نیست بلکه طعن بخاطر وجود ارتفاع و غلو است در حقیقت به قرینه اکثار نقل از داوود رقّی که متهم است به ارتفاع و غلو در عقیده و نقل غلات از او و همه اینها با وثاقت در مقام نقل حدیث منافات ندارد، حدیثی که ابن ابی عمیر التزام دارد که از غیر ثقه نقل نکند.

***

[1]) کافی، ج5، باب 5، ح5. التهذیب، ج9، ص398.

[2]) کلیات فی علم الرجال به نقل از رجال نجاشی، ص244.

[3]) کلیات فی علم الرجال به نقل از رجال شیخ، ص245.