درس 91:
یک شنبه 2/10/1403 هـ.ش مطابق با 20/ جمادی الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
نقل از ضعاف اشکال دیگر است
ایرادات غیر وارد را در حق ابن ابی عمیر و صفوان و بزنطی شناختیم و ایرادی که باقی مانده نقل از ضعاف است حسب فرمایش سیّد ابوالقاسم خویی(ره) در معجم رجال الحدیث و ضعاف نزد ایشان چهار نفر ذیل است:
- علی بن ابی حمزه البطائنی
- یونس بن ظبیان
- علی بن حدید
- حسین بن احمد المنقری
و صاحب مشایخ الثقات به این چهار نفر دو نفر دیگر را نیز علاوه نموده که عبارت اند از:
- ابو البختری که همان وهب بن وهب است.
- عمرو بن جمیع.
و مرحوم خویی در جای دیگر دو نفر دیگر را نیز علاوه نموده که عبارت اند از:
- ابو جمیله که همان سالم بن مکرم است.
- عبدالله بن قاسم الحضرمی.
علی ایّ حال نمونه هایی را از اصحاب ادلّه ذکر می کنیم که ضعف این جماعت را نشان می دهد مثل مرحوم کشّی که از ابن مسعود عیّاشی نقل نموده که در حق بطائنی چنین گفته:
«سمعت علی بن الحسن بن فضّال یقول: ابن ابی حمزه کذّاب ملعون قد رویت عنه احادیث کثیرة و کتبت تفسیر القرآن من اوّله الی آخره الّا انّی لا استحلّ ان اروی عنه حدیثاً واحداً[1]».
و مرحوم نجاشی در حق یونس بن ظبیان چنین گفته:
«ضعیف جدّاً لا یلتفت الی ما رواه و کلّ کتبه تخلیط[2]».
و مرحوم شیخ در حق ابن حدید چنین گفته:
«و قال الکشّی فی رجاله فطحی من اهل الکوفة».
و مرحوم علامه راجع به نفر فوق چنین فرموده:
«علی بن حدید بن حکیم ضعّفه شیخنا فی کتاب الاستبصار و التهذیب لا یعوّل علیه ما ینفرد بنقله[3]».
و مرحوم نجاشی در حق حسین بن احمد منقری این گونه می گوید:
«الحسین بن احمد المنقری التمیمی ابو عبدالله روی عن ابی عبدالله(ع) روایة شاذّة لم تثبت و کان ضعیفاً ذکر ذالک اصحابنا[4]».
و همچنان قول اصحاب را در حق دیگران که بعداً علاوه شدند در نوشته جات مطالعه می کنیم که بعض شان متهم به غلو شده و بعض دیگرشان متهم به تهمت و غیر این نسبتها.
***
[1]) رجال الکشّی، ص345.
[2]) رجال النجاشی، ص448. رقم الترجمة 1210، چاپ جامعه مدرسین.
[3]) رجال الشیخ، ص283.
[4]) الخلاصة، ص234.