درس 76:
یکشنبه 27/8/1403 هـ.ش مطابق با 15/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
ثمّ:
در حق ستة اولی یک نقل ابا بصیر اسدی است و نقل دیگر ابا بصیر مرادی بنابراین یک نفر از این جماعت اولی مختلف فیه است و بقیه موضع وفاق و همچنان ستة ثانیه تماماً موضع وفاق است و در قبال ستة اخری یک نقل حسن بن محبوب است و نقل دیگر حسن بن علی بن فضّال و نقل سوّم فضالة بن ایّوب و بعضی دیگر بجای فضالة بن ایّوب عثمان بن عیسی را ذکر کرده بنابراین یک نفر از این ستة اخری مختلف فیه است بین دو نفر و لکن پنج نفر دیگر موضع وفاق است.
نتیجه این می شود که: از این هجده نفر که همه اصحاب اجماع گفته می شود دو نفرشان محل اختلاف است بین مرحوم کشّی و غیرش طوری که مرحوم کشّی در حق این دو نفر ادعای اتفاق و اجماع کرده و گفته است که ابو بصیر اسدی از گروه اوّل و حسن بن محبوب از گروه سوّم محل وفاق و اجماع است.
امر رابع
امر رابع از عنوان اوّل کیفیّت تلقی اصحاب است از این اجماع طوری که مرحوم نوری از کلمات اصحاب استنتاج نموده اجماعی را که منقول است به نقل کشّی که این تلقی ها را در چند مرحله ذکر می کنیم:
مرحله اولی: اینست که نخستین کسی که نقل اجماع کرده ابو عمرو کشّی است متوفّای سال 329 هـ.ق که ایشان معاصر کلینی و از علمای قرن چهارم است و مرحوم کشّی شاگرد عیّاشی است که صاحب تفسیر عیّاشی باشد.
سپس مرحوم طوسی متوفّای سال 460 هـ.ق ناقل اجماع است که اجماع را از سبط سیّد بن طاووس در کتاب فرج المهموم به خط پدرش نقل می کند که متن عبارتش این است: «هذه الاخبار اختصرتها من کتاب الرجال لابی عمرو محمّد بن عمر بن عبدالعزیز الکشّی و اخترناها فیها[1]» و مرحوم طوسی از علمای قرن پنجم است که مختار کشّی مختار او و مورد پسند اوست زیرا: عبارتش در عدّه اینست: «سوّت الطائفة بین ما رواه محمّد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و احمد بن محمّد بن ابی نصر و غیرهم من الثقات الذین عرّفوا بانّهم لا یروون و لا یرسلون الّا ممن یوثق به و غیر ما اسنده بهم و لذالک عملوا بمرسلهم اذا انفرد عن روایت غیرهم[2]».
قول ایشان که فرمود: و غیرهم من الثقات الذین عرّفوا بانّهم لا یروون و لا یرسلون الّا ممن یوثق به دلیل است بر اینکه در بین این جماعت معروفینی وجود دارد که دارای چنین فضیلت اند که مرسلات شان به مثابه مسندات اند و در کتب رجال از روّات ثقّات گروهی پیدا نمی شود غیر از اصحاب اجماع که دارای چنین فضیلتی باشند.
***
[1]) مستدرک الوسائل، ج3، ص757 به نقل از فرج المهموم.
[2]) عدّة الاصول، ج1، ص386.