درس 229:
شنبه 10/3/1404 هـ.ش مطابق با 4/ ذیالحجه/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
اشاعره در بحث کلام معتقد است به اینکه: کلام صفت خداست و تمام صفات حضرت حق قدیم می باشند و نتیجه این می شود که کلام حضرت حق نیز قدیم است و از آنجا که حروف و کلمات امور حادثه اند شایسته ی ذات الله متعال نیست فلذا قائل شدند به اینکه کلام حضرت باری از جنس حروف و کلمات نیست بنابر این کلام ایشان نفسی می باشد و “کلام نفسی” مدلول “کلام لفظی” است و طرح کلام نفسی از این نقطه آغاز گردید.
و امّا معتزله در این مباحثه قائلند به اینکه: کلام حضرت حق مؤلَّف است از اجزاء مترتّبه که در وجود پشت سرهم بوده متعاقبند و هرچیزی که اینگونه باشد آن چیز حادث است و در نتیجه کلام حضرت باری حادث می باشد و در نهایت قرآن می شود حادث زیرا: کلام خداست بر خلاف گفته اشاعره که قرآن را قدیم می دانست و امّا این گروه که معتزله باشد قائلند به اینکه کلام حضرت باری عبارت است از خلقت آن در اجسام مانند: شجره موسی یا طور سینا یا غیر اینها و استدلال می کنند که صفت الله متعال بر دو نوع است: یکی صفات ذاتی است و دیگری صفات فعلی و آنچه قائم به ذات است صفات ذاتی است نه صفات فعلی، علیهذا کلیت کبرای اشاعره بهم می خورد که می گفتند کل صفت قدیم، بنابراین صفت تکلّم از صفات فعل بوده قائم به ذات نیست و قدیم نمی باشد.
لا یخفی: که تسمیه ی متکلّم به متکلّم بخاطر اینست که محور بحث است که اطراف آن را تکلّم و کلام تشکیل می دهد و فرقه ای که کلامیه گفته می شود بحث شان کلمه، کلام و تکلّم است و لکن وجود ائمه هدی(ع) در بین شیعیان سبب گردید که متفرق نشوند و تبدیل به فرقه های کلامی نگردد زیرا ائمه(ع) پیروانشان را از ورود در این بحث بی ثمر منع کردند و فرمودند که کتاب را اخذ کنید و کار نداشته باشید به حدوث و قدم آن.
و لکن نبود ائمه در جامعه اهل سنت سبب گردید که چنین فرقه هایی بوجود آیند، علی هذا عترت در قبال کتاب میزان و صراط بوده موجب عدم تفرقه ی امّت و حفظ دماء شان است.
***