fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 201:

یک‌ شنبه 31/1/1404 هـ.ش مطابق با 21/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

ادله ی قول بالاعمّ

قائلین به اینکه مشتق وضع شده در ما تلبس و من قضی استدلال نموده به وجوه سه گانه که بترتیب می آوریم:

وجه اوّل: تبادر است طوری که از اطلاق مشتق ما تلبس و ما انقضی عنه المبدء متبادر است.

و فیه: اشکالی که در این وجه وجود دارد این است که تبادر چنانکه در ادله ی قول مختار خواندیم بر خلاف است و آن اینکه تلوّن در مشتق از ناحیه مبدء است نه از ناحیه ی ذات و همچنان خواندیم که مشتق از ذاتی که مبدء از آن منقضی شده صحب سلب دارد.

وجه دوّم: اینست که صحت حمل دارد و عدم صحت سلب در مقتول و مضروب در حق کسی که مبدء از او منقضی شده.

و فیه: اشکال این وجه این است که: اگر از صحت حمل و عدم صحت سلب در مقتول و مضروب مبدء حدوثی قصد شود در اینصورت صدق این دو را تسلیم نمی شویم بر کسی که مبدء از او منقضی شده و اگر از مقتول و مضروب اثر باقیی قصد شود در این  صورت تلبّس از هردو منقضی نیست و معلوم است که زید در مثال مضروب است به لحاظ حال ضرب و مقتول است به لحاظ حال قتل نه به لحاظ بعد از ضرب و بعد از قتل.

وجه سوّم: اینست که آیه عهد دلالت می کند مطابق استدلال امام صادق(ع) بر عدم صلاحیّت کسی که اوثان را سجده کرده به امامت و وصایت به جهت اینکه شرک ظلم عظیم است[1].

و فیه: اشکال این وجه این است که: استدلال به عدم صلاحیت ظالمین و ساجدین به اوثان برای امامت و وصایت همان گونه که بنا به قول به اعم صحیح است بنا به قول به اخص نیز صحیح است بدلیل اینکه مصادق ظلم منحصر نیست به حال تلبّس بلکه عمومیت پیدا کرده من انقضی عنه المبدء را نیز شامل است.

به عبارت دیگر: استدلال امام(ع) بنا نشده بر صدق مشتق بر ساجدین اوثان حین تصدّی بلکه استدلال امام بنا شده بر عظمت مناصب الاهیه و برائت متصدّی از ظلم حدوثاً و بقائاً نه حدوث فقط.

***

1) بقره/124