fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 197:

دو‌شنبه 25/1/1404 هـ.ش مطابق با 15/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

و امّا صاحب انوار الاصول که آیت الله مکارم شیرازی باشد نظرش را در این باره به صراحت بیان نفرموده و لکن دو احتمال فوق را رد کرده و احتمال حال تلبّس را تأیید نموده از اینجا می توان حدس زد هم نظری ایشان را با مرحوم آخوند[1].

انصاف اینست که:

مراد از حال در مشتق حال تلبّس است که مرحوم آخوند فرموده و سائر اکابر نیز هم­نظری نموده اند الّا شمار اندکی.

و امّا کسی­که مراد از حال مبحوث عنه را حال نطق می داند و اینکه مشتق برای حال نطق وضع شده به سه وجه استدلال نموده که به ترتیب یادآور می شویم:

وجه اوّل اینست که:

از اطلاق مشتق آنچه متبادر است حال نطق است نه حال تلبّس و نه حال نسبت.

وجه دوّم اینست که:

حکمت تقاضا می کند که مراد از حال در مشتق حال نطق باشد به جهت اینکه متکلم زمانی که در صدد بیان باشد نه اجمال و اهمال و قدر متیقنی نیز در مقام تخاطب وجود نداشته باشد و همچنان چیزی که دلالت کند بر تعیین حال جری و نسبت موجود نباشد مشتق در این صورت حمل می شود به حال نطق از باب اینکه کلام حکیم از لغویّت مصون بماند و حال نطق هرچند که نحوی از تعیین است الّا اینکه لفظ برایش قالب است و بنفسه مفید تعیین می باشد بنابراین اگر مراد از حال، حال جری و نسبت باشد کلام متکلّم اضافه ی حال است به حال نسبت.

وجه سوّم اینست که:

اسم فاعل و مفعول زمانی که به معنای حال و استقبال باشد عمل فعلش را می کنند بنابراین مشتق دلالت می کند بر زمان و مراد از زمان زمان نطق است نه زمان تلبّس و نه زمان نسبت.

***

[1]) انوار الاصول، ج1، بحث مشتق، امر ششم.