fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 193:

سه‌‌‌ شنبه 19/1/1404 هـ.ش مطابق با 9/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

ثمّ: صاحب محاضرات جواب صاحب کفایه را بالتمام پذیرفته و در صفحه 247 تا 248 آن را مطرح کرده و لکن جواب مرحوم آخوند را سایر اعلام نپذیرفته اند مانند: امام خمینی در تهذیب که به قلم شاگردش آیت الله سبحانی تقریر شده و لکن در مناهج الوصول که به قلم خود مرحوم امام است چنین چیزی نیامده و مرحوم محقق اصفهانی در تعلیقش و آیت الله سبحانی در المحصولش متعرض نشده اند و ما از مجموع این گفته ها جواب سبحانی را نقل می کنیم بدلیل تنقیح و جمع و جور بودن کتاب المحصول و اما جواب به ترتیب ذیل است:

جواب اوّل اینست که:

عدم دلالت امر و نهی بر زمان دلالت نمی کند بر عدم دلالت غیر امر و نهی زیرا: فرق روشن وجود دارد بین مقیس و مقیس علیه برای اینکه مقیس ماضی و مضارع باشد از قبیل اخبار است که ملازم زمان می باشد به خلاف مقیس علیه که امر و نهی باشد و آن از قبیل انشاء می باشد پس ماهیت یکی اخبار و ماهیت دیگری انشاء بوده متفاوت اند.

جواب دوّم اینست که:

اگر فعل دلالت بر زمان کند اسناد آن به نفس زمان صحیح نخواهد بود مثل جایی که گفته شود: مضی الزمان و الا اگر اسناد صحیح باشد لازم می آید که زمان نیز زمانی داشته باشد و اسناد فعل به سوی مجرداتی که خالی از زمان است صحیح نیست مثل جایی که بگوییم: علم الله.

و لکن جواب جناب استاد رد می شود به این که: اثبات این مطلب اثبات لغت است به استدلال فلسفی که بدرستی امتناع این که برای زمان زمانی نیست امر عقلی می باشد و برهان بر امتناعش اقامه شده و چنانچه امر عقلی نباشد دور و تسلسل لازم می آید زیرا: هر کاری زمانی لازم دارد و اگر زمان نیز زمانی داشته باشد یا بلانهایه رفته مسلسل می شود و یا دور.

و اما افهام به این که برای زمان زمانی است خیالی بیش نمی باشد آنجا که می گویی: کان یوم لم یکن سوالله سبحانه ثم خلق السماوات والارض و الایام واللیالی تا این که این وهم و خیال به گمان بعضی متکلمین متقدمین نیز سرایت کرده که می گویند: مجموع عالم از حیث زمان حادث اند به این معنا که زمان وجود داشت در حالی که عالم وجود نداشت در اینجا متکلمین زمان وهمی را توهم می کنند در حالی که چنین نبوده خداوند قدیم ازلی است نه زمان و قدیم بودن زمان وهمی بیش نیست.

***