درس 191:
یک شنبه 17/1/1404 هـ.ش مطابق با 7/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
وجه سوّم این است که:
مضارع نزد نحویین مشترک است بین حال و استقبال و مشترک لفظی نمی باشد و الّا لازم می آید که استعمال مضارع در حال و استقبال استعمال در اکثر از معنای واحد باشد درجایی که بگوییم: یضرب زید الیوم و غداً و مضارع مشترک معنوی نیز نمی باشد زیرا: بین حال و استقبال جامعی وجود ندارد بخاطر که اجزاء زمان متباین اند و نصّ استدلال مرحوم آخوند این است:
«انّ المضارع یکون مشترکاً معنویاً بین الحال و الاستقبال و لا معنی له الّا ان یکون له خصوص معنی صحّ انطباقه علی کل منهما لا انّه یدلّ علی مفهوم زمان یعمّها[1]».
وجه چهارم این است که:
فعل ماضی چه بسا استعمال می شود در مستقبل حقیقتاً یا عکس آن مثل جایی که بگویی: یجیئنی زید بعد عام و قد قام قبله بایّام یا بگویی: یسافر زید بعد شهر و اوصی قبله بماله یا بگویید: جاء زید فی شهر کذا وهو یقوم فی ذالک الوقت او ما فیما بعده او فیما مضی.
ثمّ: پوشیده نماند که وجه سوّم و چهارم بنحوی مؤید آمده به دلیل اینکه وجه سوّم قول است و قاعده کلّی نمی باشد و وجه چهارم نسبی و اضافی است نه حقیقی و واقعی در قبال ماضی و مضارع و هرکدام از حقیقی و اضافی به معنای آخر استعمال می شود در اضافی امّا در حقیقی چنین چیزی نیست و هنگامی که اقوال در قبال مضارع و حال مطرح می شود این گفته ها آشکار می گردد که مضارع مثلاً حقیقت است در استقبال و مجاز است در حال و این قولی است بین اقوال و ماضی نیز همین حکم را دارد و هردو مقابل قول به اشتراک است.
و ممکن است که مصنف را مساعدت کنیم به تأییدات دیگر مانند: افعال مقاربه نظیر کاد و کرب و امثالش که در خبر این افعال مضارع بودن شرط شده و دلالت بر ماضی نمی کند و مانند افعال مدح و ذم مثل: نعم و بئس یا امثالش که برای انشاء مدح و ذم می باشد و دلالت بر ماضی نمی کند.
***