fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 190:

شنبه 16/1/1404 هـ.ش مطابق با 6/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

امر پنجم: افعال و ازمان است.

مرحوم مصنّف در کفایه در این رابطه عبارتی دارد که چنین است:

«قد اشتهر فی السنة النحاة دلالة الفعل علی الزمان حتی اخذوا الاقتران بها فی تعریفه وهو اشتباه[1]».

مرحوم آخوند در این سخنش اشاره دارد به کلام ابن حاجب در کافیه که ایشان در آنجا فرموده:

«الفعل ما دلّ علی معنی فی نفسه و مقترن باحد الازمنة الثلاثة[2]».

و این کلام بین نحویین مشهور شده و بعد از ابن حاجب تبدیل گردیده به قاعده کلیه در تعریف فعل و لکن نزد مرحوم آخوند چنین چیزی اصل و اساس ندارد و از همین جاست که گفته شده ربّ مشهور لا اصل له و استدلال نموده که فعل دلالت بر زمان ندارد و زمان جزء مفهوم فعل یا مدلول آن نمی باشد و در این رابطه چهار وجه اقامه کرده که به ترتیب نص عبارت آخوند را متعرّض می شویم:

وجه اوّل آخوند این است که:

تعریف ابن حاجب منتقض می شود به صیغه امر و نهی زیرا: مدلول این دوتا انشاء طلب فعل است یا ترک آن و غایت امر این است که نفس انشاء در امر و نهی که فعل و ترک باشد فی الحال تحقق می یابد و این غیر این سخن است که امر و نهی دلالت دارد بر فعل و ترک و نفس عبارت آخند این است:

«ضرورة عدم دلالت الامر و النهی علیه بل علی انشاء طلب الفعل او الترک غایت الامر نفس الانشاء بهما فی الحال[3]».

وجه دوّم این است که:

اسناد به زمان و مجرّدات صحیح است امّا خالی از زمان است و اگر چنین نبود قول به تجرید و قول به مجاز لازم می آمد که نص عبارت آخوند این است:

«بل یمکن منع دلالة غیرهما من الافعال علی الزمان الّا بالاطلاق و الاسناد الی الزمانیات و الّا لزم القول بالمجاز و التجرید عند الاسناد الی غیرها من نفس الزمان و المجردات[4]».

***

1) کفایة الاصول، ج1، ص61.

2) حاشیه سید شریف جرجانی، ج1، ص11 و ج2، ص223.

3) کفایة الاصول، ج1، ص62.

4) همان.