درس 188:
سه شنبه 7/12/1403 هـ.ش مطابق با 26/ شعبان/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
امر چهارم: اسم زمان است
اسم زمان و آنچه که در اسم زمان قابل ملاحظه است زمان مبداء می باشد که اسم زمان گفته می شود مثل اینکه بگویی: “العاشورا مقتل الحسین” یا بگویی: “الجمعة و العیدان لمصلی الناس” زمانی که از عاشورا زمان قتل را اراده کنی و از جمعه و عیدین زمان نماز را.
چه بسا توهّم می شود که اسم زمان از محل نزاع خارج است و بحث مشتق در آن جریان پیدا نمی کند به دلیل اینکه ذات متلبّس در اسم زمان منصرم می شود با تصرّم زمان بنابراین بقائش تصوّر نمی شود و همچنان انقضاء وصفش به تصوّر نمی آید مگر قسم واحد که ذات متلبّس باشد در زمان وقوع یا در زمان صدور یا در زمان حلول و لکن قسم دیگرش که بقاء ذات باشد با انقضاء مبداء تصوّر ندارد.
مرحوم صاحب کفایه این اشکال را حل نموده که نصش چنین است:
«و یمکن حل الاشکال بانّ انحصار مفهوم عام بفرد کما فی المقام لا یوجد ان یکون وضع اللفظ بازاء الفرد دون العام و الّا لما وقع الخلاف فیما وضع له لفظ الجلّالة مع انّ الواجب موضوع لمفهوم العام مع انحصاره فیه تبارک و تعالی[1]».
و امّا حل اشکال نزد مرحوم محقق اصفهانی در تعلیقه ی ایشان بگونه دیگر است که این حل را آیت الله خویی نیز در تعالیق اش پذیرفته که از آن جمله است محاضرات که متن حل اشکال چنین است:
«لیس لاسم الزمان وضع خاص وراء اسم المکان بل هو بوضع واحد وضع لکلا المعنیین فانّ المقتل و غیره من الالفاظ المشترک بین اسمیّ الزمان و المکان لها مفهوم واحد وهو ما کان وعائاً للقتل مثلاً زماناً او مکاناً فاذا لم یعقل بقاء الذات فی مادّة مع زوالها لم یوجب ذالک عدم جریان النزاع فی الهیئة نفسها الّتی هی مشترکة بین ما یعقل فیه بقاء الذات مع انقضاء المبداء عنها و ما یعقل فیه ذالک مثلاً اذا کان الذات زماناً لم یعقل بقائها مع زوال التلبّس عن المبداء و اذا کانت مکاناً یقول فیه ذالک لکنّه لا مانع من وضع اللفظ للجامع بین الفرد الممکن و الممتنع و لا اباء للمفهوم من حیث هو مفهوم للشمول و العموم المتلبّس و المنقضی عنه و ان لم یکن له فی خصوص الزمان الّا مصداق واحد[2]».
***
[1]) کفایة الاصول، ج1، ص60.
[2]) المحاضرات، ج1، ص245 و نهایة الدرایة، ج1، ص71.