درس 134:
دوشنبه 12/9/1403 هـ.ش مطابق با 30/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
- تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
نکته ای را از سوی مرحوم آخوند در نظر داشته باشید و آن اینکه در این بحث وحدتی در میان نیست و مرحوم محقق نائینی و مرحوم محقق بروجردی و آیت الله سبحانی و غیر این سه نفر در آخر بحث صحیح و اعم بسوی مرحوم آخوند تمایل نشان داده و از اشکالی که قبلاً کرده بودند عدول نمودند و مرحوم امام نیز از اشکالاتی که داشت بر آخوند به تکلّفات بارده تعبیر نموده آنجا که گفته است: «فمفهوم النقص و التمام یخالفان الصحّة و الفساد و بینهما تقابل العدم و الملکة کما انّ بین الصحّة و الفساد تقابل التضاد کما انّ التمام و النقص امران اضافیان تا اینکه در آخر بحث میفرماید: و لعمری انّه لا موجب بهذا التکلّفات الباردة[1]».
انصاف اینست که:
ملزم نیستیم در ایجاد نقطه موصله یا حد مشترک بین علوم در صحت و فساد بلکه آنچه که بنظر ما می رسد در صحت و فساد تفسیر فقهاء است زیرا: بحث اصول به فقه منجر می شود و اصول ریشه درخت بحث است و فروع فقهیه شاخه ها و میوه های این درخت؛ بنابراین صحت چیزی است که موجب قضاء و اداء نباشد و فساد نقطه مقابل آن و نیاز نداریم که تفسیر اطبّاء و متکلمین و سایر اهل فنون را در نظر بگیریم.
یا به تعبیر دیگر: صحت آن است که موجب اخلاص و تعبّد در عمل باشد و فساد آن است که در او اخلاص و تعبّد نباشد و در عرصه اعمال عبادی ظواهر بشری شرط نیست نه در لسان فلاسفه و نه در لسان حکماء بنابراین مگر مشاهده نمی کنید که خدای متعال سین بلال را بجای شین در اذان پذیرفت آنجا که بعضی منافقین اشکال کرده بود و تا حدّ وهن پیش رفته بود که بلال صحابی را کلاغ ملحون لقب داده بود و در مقابلش ابن امّ مکتوم را علَم کرده بود درحالیکه وی بیناییی نداشت.
***
[1]) مناهج الوصول الی علم الاصول، ج1، ص144.