fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 125:

سه‌ شنبه 29/8/1403 هـ.ش مطابق با 17/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

اقوال اربعه در حقیقت شرعیه

در مسئله چهار قول وجود دارد که به ترتیب یادآور می شویم:

قول اوّل اینست که:

این الفاظ در معانی لغویه بقا دارد و استعمال شان در معانی ثانویه از باب انطباق بر مصادیق است که شارع اقدس کاشف این معانی است و این قول؛ قول اشاعره بوده در رأس­شان ابوبکر باقلانی متوفّای سال 403 هـ.ق است که حسب این قول برای این الفاظ حقیقت لغویه ثابت است.

قول دوّم این است که:

نقل در لسان نبی از معانی لغویه به معانی شرعیه یا به وضع تعیینی است و یا به وضع تعیّنی که حسب این قول این الفاظ در همین معانی ثانویه حقایق شرعیه می شود در عصر پیامبر و این قول را آیت الله سبحانی یادآور می شود بدون اینکه قائلش را ذکر کند، بنابراین حقیقت شرعیه حسب این قول ثابت می شود.

قول سوّم این است که:

استعمال این الفاظ در معانی ثانویه در لسان پیامبر استعمال مجازی بوده و پس از آن در لسان متشرّعه بعد از ارتحال رسول خدا در معانی ثانویه حقیقت شده که حسب این قول که همچنان قائل شان معلوم نیست این الفاظ در معانی ثانویه حقایق متشرعه می شود نه حقایق شرعیه.

قول چهارم اینست که:

این الفاظ در این معانی در عصر پیامبر حتی قبل از زمان ایشان حقایق بوده آن هم حقایق عبادیه و اعراب این الفاظ را در همان معانی به کار می گرفته بدون قرینه مقالیه یا قرینه حالیه و رسول خدا(ص) نیز در این استعمال اعراب را متابعت کرده در وضعی که قبل از میلادش وجود داشته و این قول؛ قول علامه بروجردی است بنابراین مطابق این قول حقیقت عرفیه ثابت می شود نه حقیقت شرعیه.

این قول بنظر این جانب نیز واقعیات موجوده را مطابقت دارد و اوضاع تاریخی نیز به آن شهادت می دهد چیزی که در هردو مقام یادآور شدیم هرچند که در لسان اصولیین قول دوّم و سوّم اشتهار پیدا کرده که حقیقت شرعیه یا متشرّعه باشند و لکن چنین شهرتی اصل و اساس ندارد که قبلاً توضیح دادیم.

چنانکه قبلاً گفتیم ادله قائلین به ثبوت و عدم را ذکر نمی کنیم و همچنان اشکالات و ابرامات را متعرض نمی شویم بدلیل اطاله و ضیاع وقت و ذکر نفس اقوال اربعه ما را کفایت می کند و علاقمند می تواند به کتب مفصل اصولی مراجعه کند.

***