درس 118:
یکشنبه 20/8/1403 هـ.ش مطابق با 8/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
بیان علمین در اطّراد
از علمین یکی محقق اصفهانی است که اطّراد را علامت حقیقت می داند و عدمش را علامت مجاز و بیانش اینست که: اطلاق رجل بر زید حقیقت است و صحیح به دلیل اینکه معنای رجل در لفظ زید مطّرد است به توضیحی که می فرماید: صحّت اطلاق رجل در عمرو و بکر و خالد نیز صحیح است به دلیل اینکه در هرکدام شان خصوصیت رجلیت وجود دارد، به دلیل همین خصوصیت استعمال صحیح است و این اطلاق را محدود و معدود نمی دانیم زیرا: در هر کسی که این خصوصیت وجود دارد این استعمال صحیح است بنابراین رجل معنی حقیقی زید است به دلیل اطّراد
امّا در مجاز چنین نیست بنابراین اگر گفته شود که زید اسد است به دلیل مشابهت شجاعت و لکن در عمرو مشابهت مشی اسد است و در خالد مشابهت تعفّن دهن اسد است پس با وجود این مشابهات اطلاق اسد بر اینها به جز زید صحیح نیست، علی هذا از عدم اطّراد معنای مجازیت کشف می شود که چنین استعمالی حقیقی نیست و در نتیجه اسد معنای مجازی زید می شود و رجل معنی حقیقی او.
انصاف:
اینست که اطّراد برگشت دارد به تبادر بنابراین مادامی که معنا متبادر نباشد در ذهن مخاطب اصلاً اطّراد ثابت نمی شود و کلام مرحوم آخوند در این مورد دقیق است که اطّراد را فقط در صنف پذیرفته نه در نوع و علی هذا زمانی که مشابهت اسد بودن در عمرو و خالد نیز وجود داشته باشد که صفت شجاعت باشد در زید نیز اطّراد وجود دارد و الّا خیر.
***