fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 117:

شنبه 19/8/1403 هـ.ش مطابق با 7/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

نوع و صنف در اطّراد

مرحوم آخوند اطراد را در آخر امر ششم بدون تعریف ذکر نموده و شاید این یادآوری ایشان اشاره باشد به سخن محقق اصفهانی یا محقق بروجردی به احتمال قوی که این دو بزرگوار پذیرفته اند که اطراد علامت حقیقت است و عدمش علامت مجاز به توضیحاتی که هرکدام­شان داده اند و ما در جا و محلّش این توضیحات را متعرّض می شویم و شاید هم یادآوری آخوند اشاره باشد به کلام صاحب فصول و صاحب قوانین به احتمال بعید حیث اینکه این دو بزرگوار تبادر غیر را علامت مجاز قرار داده و از عدم اطراد و عدم تبادر در مجازات سخن گفته.

ثمّ:

سپس مرحوم مصنّف بحث نوع را در اطراد بالصراحة مطرح کرده که از این بحث فهمیده می شود که صنف نیز مطرح است و گویا مرحوم آخوند پذیرفته بر مبنایی که در اطراد داشت که در صنف علایقی وجود دارد که آن علایق در نوع نیست و نص کلام آخوند در این میان اینست:

«فثمّ انّه قد ذکر الاطراد و عدمه علاقة للحقیقة و المجاز ایضاً و لعلّه بملاحظة نوع العلایق المذکورة فی المجازات حیث لا یطرد صحّة استعمال اللفظ معها و الّا فملاحظة خصوص ما یصح معه الاستعمال فالمجاز مطرد کالحقیقة[1]».

از باب توضیح باید گفت که نوع در عبارت همان مطلق مشابهت است در مجازات و صنف عبارت از علاقه شجاعت است در مثال زید اسد بطور مثال و امّا اطراد در صنف به معنای صفت لفظ اسد است در هر کسی که صفت شجاعت در اوست، زید باشد یا غیرش فرق نمی کند، بنابراین مجاز نیز مطرد می­شود و به دلیل اطراد ماهیّت حقیقی پیدا می کند و حقیقت می شود اگر ملاک صنف باشد و اگر ملاک نوع باشد در مجاز اطرادی وجود ندارد.

***

[1]) کفایة الاصول، ج1، ص20_28.