(شروع کتاب نکاح از متن لمعه شهید اوّل)
درس 62:
سه شنبه 15/7/1404 هـ.ش مطابق با 14/ ربیع الثانی/1447 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
اشکال و جواب
بعضی فقهاء اشکال نموده که حتی در صورت اذن خاص نیز نکاح برای نفس وکیل صحیح است که اگر گفته باشد زوّجنی بزید مثلاً و دو دلیل اقامه کرده که در ذیل یادآور می شویم:
دلیل اوّل: وجود روایت است از عمّار ساباطی از امام موسی کاظم(ع) در تهذیب مرحوم شیخ که متن حدیث را بعداً می خوانیم.
دلیل دوّم: اینست که اگر چنین عقدی صحیح نباشد وکالت از دو طرف نیز صحیح نیست درحالیکه وکالت دو طرف صحیح است پس نتیجه می دهد که چنین عقدی نیز صحیح است.
مرحوم شهید ثانی از این اشکال جواب می دهد به اینکه این روایت ضعیف است به دلیل ضعف سندش و آن اینکه عمّار ساباطی و مصدّق بن صدقه در طریق این روایت قرار دارد و هردو فطحی می باشند، هذا اوّلاً.
و ثانیاً اینکه در جواز وکالت یک شخص از دو طرف اشکالی وجود ندارد زیرا دلیل نداریم که وکیل دو طرف باید دو شخص باشد و امّا اعتبار مغایرت حقیقی بین موجب و قابل اصلاً شرط نیست بلکه اعتبار مغایرت اعتباری کفایت می کند که چنین مغایرتی در وکالت یک شخص از دو طرف موجود می باشد و اینکه این شخص از طرف مرأه موجب است و از طرف رجل قابل مغایرت اعتباری می باشد.
و امّا روایت چنین است:
«عن عمّار الساباطی قال: سألت ابا الحسن(ع) عن امرأة تکون فی اهل بیت فتکره ان یعلم بها اهل بیتها أ یحلّ لها ان توکّل رجلاً یرید ان یتزوّجها تقول له: قد وکّلتک فاشهد علی تزویجی؟ قال: لا، قلت له: جعلت فداک و ان کانت ایّماً؟ قال: و ان کانت ایّماً، قلت: فان وکّلت غیره بتزویجها منه؟ قال: نعم».
انصاف اینست که این روایت بر ادعای مستشکل دلالت نمی کند درحالی که روایت در اذن خاص نبوده بلکه در اذن غیر است و او به عنون شاهد گفته شده آنجا که گفته: فاشهد و کلمه ایّماً بمعنی باکره است و شاید عدم موافقت امام با سائل در باکره این باشد که باکره تابع اذن ولی است و برای او نکاح نفس وجود ندارد ولو بالوکالة.
و امّا اشکال فساد مذهب در لسان شهید ثانی همچنان در محلّش نیست مخصوصاً در قبال عمّار ساباطی به جهت اینکه به مرّات خواندیم فساد مذهب موجب جرح راوی نمی باشد، علی هذا نه اشکال مستشکل اشکال است و نه جواب شهید ثانی جواب.
***