(شروع کتاب نکاح از متن لمعه شهید اوّل)
درس 1:
شنبه 13/2/1404 هـ.ش مطابق با 5/ ذیالقعده/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
مرحوم شهید بعد از عنوان کتاب نکاح چنین فرموده: «و فیه فصول: الفصل الاوّل فی المقدّمات: النکاح مستحب مؤکد…».
کلمه نکاح
نکاح مصدر ثلاثی از نکح ینکح وزان منع یمنع یا ضرب یضرب نزد اهل لغت می باشد و لکن تحقیق این است که وزن فِعالٌ که نکاح از آن وزن است از مصادر قیاسی این باب نمی باشد بلکه از مصادر سماعی باب است و امّا مصدر قیاسی باب بر وزن فَعلٌ است (نَکح) و نُکح بالضمّ اسم مصدر است مانند: غَسل و غُسل.
و در لغت به معنای “التقاء” می باشد آنجا که گفته می شود “تناکح الجبلان” زمانی که دو کوه بهم بچسپند و التصاق داشته باشند و در اصطلاح به معنای “عقد” و “وطی” است و لکن کلمات فقهاء در این عرصه مختلف است طوری که بعضی می گویند: نکاح لفظ مشترک است بین دو معنایی که ذکر شد و بعض دیگر می گویند: نکاح حقیقت است در عقد و مجاز است در وطی و بعضی دیگر عکس آن را می گویند، بنابراین اقوال ثلاثه می شود.
مشهور اینست که نکاح در وطی حقیقت است بلکه اجماع بر آن فی الجمله وجود دارد و اطلاق نکاح بر عقد مجاز است به قرینه ی سببیت مطابق آنچه در مختلف الشیعه آمده[1]. بلکه گفته شده که اصل در اینجا عدم نقل است و بازهم گفته شده که نکاح در عقد شیوع داشته از حیث استعمال و مرحوم راغب اصفهانی قائل است به اینکه نکاح بمعنی جماع یا اصل عمل زناشویی باشد محال است که سپس برای عقد استعاره شده باشد به دلیل اینکه اسماء جماع بالتمام کنایات است زیرا ذکرشان قبیح است[2].
و فُرّا می گوید: نُکح بالضمّ بُضع مرئه می باشد و مصباح المنیر قیّومی می نویسد: نکاح اخذ شده از نکحة الدواء اذا خامر و غلب یا اینکه اخذ شده از تناکح اشجار زمانی که بعضش به بعض دیگر ضمیمه شود یا اینکه اخذ شده از نکح المطر الارض زمانی که با خاکش مخلوط شود.
***
[1]) مختلف الشیعه، ج7، ص57-56.
[2]) المفردات، ص505.