fa-feqhدرس خارج فقه و اصول

(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)

درس 188:

سه‌ شنبه 19/1/1404 هـ.ش مطابق با 9/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

مثال تباین

و اما مثال تباین زوج و خمسة اخوة مادری و سبعة اخوة ابی اینست که: اصل فریضه ستة است زیرا: در این فریضه نصف است و ثلث که مخرج هر دو ستة می باشد ضرب می شود در دو که مخرج نصف است و ضرب می شود در سه که مخرج ثلث است و این هر دو تباین دارند فلذا زوج از فریضه نصف می گیرد که ثلاثه باشد و اخوة امی دو سهم می گیرند و کسر نیز بر اخوة وارد می شود و بین هر دو وفقی وجود ندارد و همچنان بین این دو و خمسة موافقت نیست.

و برای اخوة ابی یک سهم است که از فریضه باقی می ماند و بین این سهم و عدد شان که سبعة باشد وفقی وجود ندارد بنابراین نسبت عدد فریقین معتبر است که کسر بر آنها وارد می شود و این دو عدد خمسة و سبعة می باشند و بین شان تباین حاکم است زیرا: عاد لها وجود ندارد الا عدد یک که آن عدد ملاک نیست و از آنجا که اقلهما را از اکثر منها می کنیم دو باقی می ماند و دو را اگر دو مرتبه از پنج منها کنیم یک باقی می ماند پس راه چاره اینست که خمسة را در سبعة ضرب کنیم که حاصل آن سی و پنج (35) می شود و آن را در ستة ضرب می کنیم که اصل فریضه است تا مجموعش به دوصد و ده (210) برسد.

علیهذا کسی که از اصل فریضه سهمی می گیرد همان را در سی و پنج ضرب می کنیم بنابراین زوج سه را از اصل می گیرد و همان را در سی و پنج ضرب می کنیم که می شود صد و پنج (105) و اما بستگان مادری دو سهم می گیرند و همان را در سی و پنج ضرب می کنیم که می شود هفتاد (70) و هر کدامش چهارده می گیرد که خمس هفتاد است و برای بستگان پدری یک سهم است از اصل ترکه که همان فریضه باشد و آن را در سی و پنج ضرب می کنیم که برای هر کدام شان پنج می رسد چون هفت نفر اند و آن را سُبع المجتمع می نامیم که همان سی و پنج باشد و آنچه تا کنون ذکر شد از مثال ها برای منکسر است که اکثر است از یک فریق یا طائفه با وجود تباین بین نصیب هر فریق و عدد شان.

***