fa-feqhدرس خارج فقه و اصول

(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)

درس 186:

یک‌ شنبه 17/1/1404 هـ.ش مطابق با 7/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

مرحوم شهید اوّل در ادامه مسئله می فرماید:

«فان انکسرت علی فریق واحد ضربت عدده فی اصل الفریضة ان عُدم الوفق بین العدد و النصیب کابوین و خمس بنات، نصیب الابوین اثنان و نصیب البنات اربعة فتضرب الخمسة فی الستّة اصل الفریضة…».

صورت انکسار بر یک طایفه با عدم وفق یا وجود آن

مسئله در حقیقت توضیح دو قسم اوّل است و تطبیق آن دو، بنابراین در صورت عدم وفق بین عدد سهام و بین نصیب در مثل ابوین و خمسه بنات که در اینجا اصل فریضه شش است زیرا: اشتمال دارد بر سدس و مخرج آن شش است و نصیب ابوین از فریضه که همان ترکه باشد اثنان می باشد و نصیب بنات اربعه از کل فریضه که شش باشد، در اینجا کسر بر بنات واقع می شود چون عددشان خمسه است و نصیب شان اربعه.

در اینجا واجب است انکسار عدد نصیب بر پنج که عدد دختران است و بر چهار که سهم آنان (ثلثان) می باشند و بین این هردو تباین است زیرا: با سقوط اقل عددین که چهار باشد و عدد اکثر که پنج باشد یک باقی می ماند و این علامت تباین است چنانکه قبلاً شناختیم.

علی هذا حاصل ضرب پنج در شش سی می باشد که در نتیجه فریضه از شش به سی ارتفاع پیدا می کند و در پی آن هرکسی که از اصل فریضه سهمی می گیرد همان را در پنج ضرب می کنیم و نصیبش قرار می دهیم که در نهایت نصیب بنات بیست می شود زیرا: نصیب شان اربعه بود از ستّه و ناچاریم که اربعه را در خمسه ضرب کنیم تا به بیست برسد و هرکدام اربعه را دریافت کند، تا اینجا وفقی وجود نداشت بین عدد سهام و عدد نصیب.

و اما در جایی که وفق وجود داشته باشد بین نصیب و عدد جایی است که بنات شش باشند یا هشت که در این صورت توافق وجود دارد هم در اوّل که نصف باشد و هم در دوّم فلذا عدد دو مخرج مشترک می باشد که تعبیر دیگرش عادٌ لهما بود و حاصل آن 12 می شود که در اوّل انقسام بدون کسر است و همچنان در ثانی که هشت باشد انقسام بلا کسر است.

***