fa-feqhدرس خارج فقه و اصول

(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)

درس 180:

، چهار‌شنبه 1/12/1403 هـ.ش مطابق با 20/ شعبان/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

از آن حیث که بحث ما متوقف است بر شناخت نسبت بین دو عدد مساوی و متماثل و بر وجود اختلاف اعداد در قالب تباین و توافق و تداخل و همچنان نیازمندیم که مفاهیم اینها را بدانیم علی هذا لازم است مفاهیم و معانی اینها را اشاره کنیم و آن اینکه:

دو عدد متماثل که متماثلین گفته می شود از نظر تعداد مساوی می باشند مانند عدد 2 و 2 یا 4 و 4 یا 6 و 6 و امثال اینها که هر کدام را می شود مخرج مشترک دیگری قرار داد.

و اعداد متباینین از نظر تعداد متباین می باشد که به آن متباینان اطلاق می شود و متباینان مختلفانی می باشد که اقل آنان ساقط می شوند و اکثر گرفته می شود و سپس تکرار می گردد تا از اکبر بجز یک باقی نماند یا اینکه اولین بار اصغر را ساقط کنیم سپس مابقی اکبر را ساقط نماییم و پس از آن ما بقی اصغر را و همچنان تا پایان که جز عدد یک باقی نماند.

مثال اوّل: 3 و 10 است که 3 از 10 سه بار ساقط می شود تا در نتیجه یک باقی بماند.

مثال دوّم: 8 و 13 می باشد که در اینجا اصغر از اکبر ساقط می شود و 5 باقی می ماند سپس 5 را از 8 منفی می کنیم که همان معنای سقوط است تا 3 باقی بماند و پس از آن 3 را از 5 ساقط می کنیم تا 2 باقی بماند و پس از آن 2 را از 3 ساقط می کنیم تا یک باقی بماند.

بنابراین سقوط یا منفی یک مرتبه در مثال اوّل است و در مثال ثانی چند مرتبه است تا اینکه یک باقی بماند و در اینجا تکرار عدد ثالث در سقوط و فنا لازم نیست، چه اینکه تجاوز کند اقل هردو عدد نصف اکثر را مانند 3 و 5 یا اینکه تجاوز نکند مثل 3 و 7.

و این تعریف تباین منطبق می باشد بر جمیع افراد تباین عددی بنابراین دو عدد مثل 8 و 9 به گونه ای است که عدد سوّمی بغیر از یک آنها را فانی نمی کند و همین گونه است عدد 3 و 10 حیث اینکه عدد سوّمی فنا کننده نیست بغیر از یک و همین گونه است بقیه مثال های متباینین اند.

***