fa-feqhدرس خارج فقه و اصول

(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)

درس 170:

دو‌‌‌‌شنبه 15/11/1403 هـ.ش مطابق با 4/ شعبان/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

اعتبار تقدیم و ذهاب البعض

زمانی که وجوب تقدیم اضعف را قائل نشویم و بگوییم که تقدیم اضعف مستحب است در این صورت تقدیم اضعف از باب تعبّد می شود که مصنّف نیز در متن به آن تصریح فرمود بنابراین واجب نیست که وجه حکم را معرفت پیدا کنیم و علّت آن را بدانیم آن هم با مطابقت به عقول قاصره ما که چه بسا حکمت علیای تحت حکم شرعی نهفته است و امّا عقول ما بطور بتّی و قطعی آن را تصور نمی تواند علی­هذا راه چاره متابعت نصّ است، نصّی که از علی بن ابی طالب(ع) خواندیم و برگشت نمی کنیم.

در این هنگام وجهی ندارد که در توجیه احکام شرعی به استنباط علل سرعت به خرج دهیم و احکام را بر علل آن ترتیب دهیم عللی که از عقل خود ما استنباط شده و عند نفسه گفته می شود و این در واقع جواب دوّم است از استدلال مرحوم مفید و مرحوم سلّار رحمت الله علیهما.

و امّا زمانی که وجوب تقدیم اضعف را فتوی بدهیم و معتبر بدانیم چنانکه از عبارت بدست می آید و ظاهر اخبار نیز بر آن دلالت می کند مانند: خبر صحیح ابن مسلم از احدهما (علیهما سلام) که خواندیم و اعاده نمی کنیم و یا اینکه استحباب تقدیم اضعف را فتوی بدهیم در آن صورت این فتوای ما موافق می شود با مختار مصنّف در دروس مثل جایی که غریق پدر و پسر باشد و فرض کنیم که هر کدام صد دینار را مالک است و در این صورت موت ابن را مقدّم می کنیم زیرا: اکثر نصیباً است.

علی­هذا ابن ارث می­برد عین چیزی را که پدر ارث برده و مال ابن بطور جمیع منتقل می شود به والد و پس از آن مال والد که اصل است منتقل می شود به ولد و بعد از این مرحله مال هرکدام به ورثه اش انتقال می یابد که طبقات تالیه باشند و مال هرکدام ارثیه ی دیگری می شود از طبقات بعدی که در قید حیات اند و با مورّث مشارکت دارند در طبقه و مساوی است در مرتبه و چنانچه در هیچ طبقه ای وارث حی نداشته باشد مال منتقل می شود به امام در عهد حضور و به نائب امام در عهد غیبت.

***