fa-feqhدرس خارج فقه و اصول

(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)

درس 164:

چهار‌شنبه 3/11/1403 هـ.ش مطابق با 22/ رجب/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

مرحوم شهید در مسئله سادسه چنین فرموده:

«السادسة: ولد الزناء یرثه ولده و زوجته لا ابواه و لا من یتقرّب بهما و مع العدم فالضامن لجریراته فالامام».

حکم ارث ولد الزناء

فرزند زنا از طرف زانی و زانیه وارثش ولد او و همسرش می باشند نه پدر و مادرش و نه بستگان پدری و مادری زیرا: ولد را هردو نفی نموده بنفی شرعی بنابراین نه زانی و زانیه وارث اوست و نه او وارث زانی و زانیه و چنانچه زنا به احد طرفین اختصاص داشته باشد انتفاء از همان طرف خواهد بود و امّا دیگری میراث می برد و همچنان بستگان آن دیگری میراث بر می باشند و چنانچه فرزند زنا وارثی نداشته باشد نه ولد و نه زوجه و نه کسی که به حکم این دو می باشد وارث او ضامن جریراتش می باشد و چنانچه ضامن نیز نداشته باشد امام وارث اوست در عصر حضور یا نائب امام وارث اوست در عصر غیبت.

مرحوم شهید ثانی می فرماید که:

روایتی وجود دارد بر خلاف فتوای مشهور و آن اینکه ولد الزناء وارثش مادرش می باشد و برادران مادری یا عصبه ی مادری و مطابق این روایت جماعتی فتوا داده اند مانند: مرحوم صدوق و مرحوم تقی و ابن جنید بغدادی و امّا چنین روایتی شاذّ و نادر است و مرحوم شیخ راوی این روایت را به وهم نسبت داده که گویا نزد شخص راوی ولد الزناء مانند ولد ملاعنه حساب شده و از هم تفکیک نگردیده[1].

انصاف اینست که:

ولد ملاعنه بخاطر نفی پدرش مثل ولد زناست با تفاوت اندک و آن اینکه نفی ولد الزناء از ناحیه شرع است و نفی ولد ملاعنه از ناحیه عرف و لکن نتیجه ی هردو نفی یکسان است بنابراین توهّمی در میان نمی باشد هرچند که اگر عرف ملاک باشد مادر بودن مسلم است و اگر شرع ملاک باشد هیچکدام مسلّم نیست.

***

[1]) الوسائل، ج17، باب 8 از ابواب میراث ولد الملاعنه و ما اشبهه، ح9، ص568. وسائل جدید، ج26، ص278.