(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 139:
چهارشنبه 21/9/1403 هـ.ش مطابق با 9/ جمادی الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
در اینکه مرحوم مصنّف این قول را مشهور قرار داده بنظر شهید ثانی جای نظر و تأمل است و لذا می فرماید که مرحوم مصنّف در شرح ارشاد تصریح کرده که این قول؛ قول مفید است و مرحوم محقق نیز آن را مستحسن دانسته و در این هردو نسبت بازهم نظر و تأمل است و صواب نزد شهید ثانی است زیرا: سخن فوق کلام صدوق است نه کلام مفید و کیف کان مشهوریتی نیز وجود ندارد و در مسئله اقوالی مطرح است که اجود آنها قولی است که روایات صحیحه بر آن دلالت دارند مانند: روایت محمّد بن قیس از ابی جعفر(ع) که نصش چنین است:
«قال: قضی امیر المؤمنین(ع) علی امرئة اعتقت رجلاً و اشترطت ولائه و لها ابنٌ فالحق ولائه بعصبتها الذین یعقلون عنه دون ولدها[1]».
و مرحوم مصنّف مذهب شیخ را در دروس اختیار کرده که مرحوم شیخ در خلاف و نهایه فرموده است که وارث رجل اولاد اوست مذکر باشد یا مؤنت فرقی ندارد و استناد نموده در اینکه اناث داخل ورثه است به روایت عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق(ع) که در آن روایت آمده است:
«انّ رسول الله(ص) دفع میراث مولا حمزة الی ابنته»
و تا آنجا که فرموده است:
«الولاء لحمة کلحمة النسب لا تباع و لا توهب»
چنانکه قبلاً نیز خواندیم.
***
[1]) الوسائل، ج16، باب 39 از ابواب عتق، ح1، ص44. وسائل جدید، ج23، ص70.