(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 138:سه شنبه 20/9/1403 هـ.ش مطابق با 8/ جمادی الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
عبد منکّل همچنان سائب است و آن عبدی است که از طرف مولایش مجدوع شده باشد که عبارت از قطع بینی یا گوش یا سایر اعضاء او باشد که در این صورت ولائی باقی نمی ماند و عتق معنایی پیدا نمی کند بلکه انعتاق محقق می شود که الله متعال قهراً وی را آزاد ساخته.
و مثل عبد منکّل است عبدی که زمین گیر شده یا کر گردیده یا جزام و برص دامن گیرش شده و سایر امراض ساری که همه اینها موجب انعتاق عبد است زیرا: علّت مشترکه دارد و عتق صادق نیست و فرمایش رسول خدا که فرموده است:
«الولاء لمن اعتق[1]»
در اینجا صادق نیست و آنچه اینجاست انعتاق است نه اعتاق علیهذا ولائی وجود نداشته چنین عبدی سائب است.
***
مرحوم شهید در ادامه می فرماید:
«و للزّوج و الزّوجة مع المعتق نصیبهما الاعلی و مع عدم المنعم فالولاء للاولاد الذکور و الاناث علی المشهور بین الاصحاب»
میراث زوجین مع المعتق
برای زوج و زوجه با مولای معتق و کسی که به حکم اوست مانند ورثه ی عبد، هردو (زوجین) میراث می برند نصیب اعلایش را که در سابق کراراً خواندیم که عبارت از نصف و ربع باشد و باقیمانده مال مولای معتق است که از او به منعم تعبیر شده و با نبود منعم حق ولاء به ورثه ی منعم منتقل می شود که اولاد ذکور و اناث او باشد فلذا میراث عبد به اولاد منعم در کنار زوج و زوجه منتقل می شود و این سخن بین اصحاب مشهور است که شهرتش را از حدیث نبوی گرفته که حضرتش فرمود:
«الولاء لُحمة کلحمة النسب لا تباع و لا توهب[2]»
یعنی ولاء موجب ربط و اتصال می شود مانند اتصال نسب و ربط آن، بنابراین اولاد معتق از پدرشان ولاء را به ارث می برند و لکن به اختلاف نصیب در ذکوریت و انوثیت و امّا در چنین جایی از حیث ارث بردن ولاء بین ذکور و اناث فرقی وجود ندارد.
***
[1]) الوسائل، ج16، باب 35 از ابواب عتق، ح1، ص38. وسائل جدید، ج23، ص61.
[2]) الوسائل، ج16، باب 42 از ابواب عتق، ح2، ص47. وسائل جدید، ج23، ص75.