(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 137:
دوشنبه 19/9/1403 هـ.ش مطابق با 7/ جمادی الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
ابن اثیر می گوید: در حدیث ذکر سائبه و سوائب تکرار شده جایی که عبد آزاد شده باشد سائبه گفته می شود که در آن صورت لا عقل یعنی لا ربط بین معتق و عتیق و همچنان لا میراث بینهما.
و در اینکه امّ ولد بر اثر استیلاد منعتق می شود و این انعتاق با انعتاق قرابت که انعتاق والد باشد از سوی ولد و همچنان شراء عبد باشد نفس خودش را آیا ملحق می شود به عتق واجب یا عتق تبرّعی و یا ملحق نمی شود؟ دو قول وجود دارد که اجود قولین همان الحاق است به عتق تبرّعی، عتقی که موجب ارث نمی شود بخاطر عدم تحقق اعتاق؛ اعتاقی که شرط ثبوت ولاء است.
و همچنان اگر مولای معتق برائت بجوید بطور تبرّعی از ضمان جریره عبد، عتق چنین مولایی تبرّعی بوده عتیق سائب می شود هرچند که معتق بر تبرّایش دو شاهد اخذ نکرده باشد بنابر اصحّ قولین به دلیل اصل که اصالت عدم وجوب اشهاد باشد و بخاطر اینکه در چنین حالتی شک در لزوم قید دارد و هم بخاطری که مراد از اشهاد اثبات نزد حاکم است نه ثبوت فی نفسه.
و مرحوم شیخ و جماعتی از فقهاء قائل به اشتراط اشهاد است بخاطر صحیحه ابن سنان از امام صادق(ع) که فرموده:
«من اعتق رجلاً سائبة فلیس علیه من جریرته شیئ و لیس له میراث شیئ و لیشهد علی ذالک[1]».
و امّا چنین روایتی بر اشتراط اشهاد دلالت ندارد بخاطر این احتمال که امر به اشهاد ارشادی بوده، ارشاد می کند به مصلحت مولای معتق نه اینکه اشهاد شرط شرعی باشد و آنچه در روایت ابی ربیع آمده از امام ششم(ع) هرچند اشتراط را اعلام نموده و لکن روایت قصر سندی داشته قاصر است[2].
***
[1]) الوسائل، ج16، باب 41 از ابواب عتق، ح2، ص46. وسائل جدید، ج23، ص74.
[2]) الوسائل، ج16، باب 36 از ابواب عتق، ح2، ص39. وسائل جدید، ج23، ص64.