(ادامه ی کتاب میراث، فصل دوّم، سهام مقدّره از متن لمعه شهید اوّل)
درس 98:
یک شنبه 22/7/1403 هـ.ش مطابق با 9/ ربیع الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
و امّا مثال سببین به نحو زیر است:
زمانی که زوج معتق باشد یا ضامن جریره به دو سبب میراث می برد یکی ولاء ضمان جریره و دیگری ولاء اعتاق و اخیری منع می کند اوّل را یا اینکه امام عتیقش را از دست بدهد یعنی عتیق امام نزد وی بمیرد امام در اینجا میراث می برد به سبب عتق نه به سبب امامت و همچنین است شخص معتق که اگر ضامن جریره باشد.
صورت ثانیه:
صورت اجتماع نسبین است با حاجب حیث اینکه یکی از دیگری حاجب می شود و ارثش را منع می کند مانند: ابن عم که برادر امّی باشد در اینجا ارث به اخوّت است نه به پسر عمّ بودن و امّا مفروض مثال این است:
زید و عمرو دو برادر اند و برای زید همسری است که ولدی به دنیا آورده که نامش جعفر است و پس از آن زید بمیرد و عمرو با زوجه ی برادرش ازدواج کند و این زوجه ولدی به دنیا بیاورد که نامش موسی است مثلاً، در اینجا جعفر ابن عمّ موسی است کما اینکه برادر امّی اش نیز می باشد علی هذا زمانی که موسی بمیرد و وارثی غیر از جعفر نداشته باشد این جعفر از موسی میراث می برد به جهتی که برادر اوست نه از آن جهت که ابن عمّ اوست و این از باب مراعات طبقات است.
در مسئله نهم ماترک در صورت اولی که اجتماع نسبین بدون حاجب باشد اثلاثاً تقسیم می شود، ثلث مال عمرو است به جهتی که خال متوفّی می باشد و دو ثلث باقی مانده بین عمرو و بین عمّ آخر نصف می شود که اصطلاحاً تناصف گفته می شود و در تناصف ثلث مال اوست و ثلث مال عمرو یکی بخاطر عمّ بودن و دیگری بخاطر خال بودن و در نتیجه عمرو دو ثلث را میراث می برد که یک ثلثش به جهت خال بودن و ثلث دیگر به جهت عمّ بودن است و ثلث سوّم مال عمّ آخر است.
***