درس 87:
چهارشنبه 28/3/1404 هـ.ش مطابق با 22/ ذیالحجه/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
ثمّ: اضطراب یک مرتبه در سند است و مرتبه دیگر در متن و امّا اضطراب سندی این است که راوی یک مرتبه از پدرش و از جدّش روایت می کند و بار دیگر از جدّش بدون واسطه نقل می کند و بار سوّم از شخص ثالث روایت می کند.
و امّا اضطراب در متن این است که حدیث را به دو متن مختلف روایت کند و مثال اضطراب متنی در روایات ما روایت اختبار دم است هنگامی که با قرحه اشتباه شود که یک بار می گوید: اگر خروج دم از جانب ایمن است حیض است و بار دیگر عکس آن را می گوید که مصداق اوّل نقل کافی است در جلد اوّل، صفحه 94 و مصداق دوّم نقل برخی نسخ تهذیب است در جلد اوّل، صفحه 385 که عکس اوّل را روایت می کند عجب این است که سید احمد بن طاووس مؤلف البشری این نوع اضطراب را تدلیس نامیده اند درحالیکه قطعاً تدلیس نمی باشد.
علی ایّ حال قسم دیگر از مضطرب است که علمای علم درایه آن را متعرض نشده و آن این است که: گاهی روایت انسجام ندارد از حیث تعبیر مرام به این معنی که آنچه حقش تأخیر است تقدیم شده و آنچه حقش تقدیم است تأخیر و شاید این قسم از اضطراب برگشت کند در عدم ضابط بودن راوی که نظیر این گونه اضطراب را در راوی هایی که از عرف عربی و ثقافت آن جامعه دور اند چنین اضطرابی دیده می شود هرچند قسمی از اقسام به حساب نمی آید.
اقسام ثلاثه: احادیث مقلوبه، مهمله و مجهوله
قسم دهم حدیث مقلوب است که عبارت می باشد از: ورود آن به طریق معلوم و لکن چه بسا همان حدیث را نقل می کند به غیر طریق پیشین یا بنحو مجموع طریق یا به بعض رجال آن طوریکه قلب بکند بعضی رجال خاصه را به رجال دیگر تا اینکه بهتر واقع شود و رغبت خواننده به آن جلب شود مطابق تعریفی که شهید ثانی کرده در الرعایة صفحه 150.
قسم یازدهم حدیث مهمل است که عبارت می باشد از: حدیثی که روایت می شود به سندی که راوی معنون در کتب رجال وجود دارد و لکن در رابطه با این راوی نه مدحی وجود دارد و نه ذمّی یعنی بیشتر از عنوان نه جرحی دارد نه تعدیلی و مرحوم مامقانی اینگونه تعریف کرده:
«وهو ما لم یذکر بعض روّاته فی کتب الرجال ذاتاً او وصفاً[1]».
و آنچه از این تعریف ظاهر است اینست که قسم اوّل داخل در مجهول است که به آن اشاره می کنیم.
***
[1]) اصول الحدیث و احکامه به نقل از مقباس الهدایة، ص119.