fa-derayaدرس خارج فقه و اصول

درس 40:

سه ­­شنبه 01/8/1403 هـ.ش مطابق با 18/ ربیع الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

حدیث مفرد

حدیث مفرد حدیثی است که شخص واحد در مرتبه واحده یا جمیع مراتب آن را نقل کرده باشد و یا به این معناست که روّات از نحله خاص باشد یا از بلد خاص یا از ملت خاص که چنین حدیثی مفرد گفته می شود و حضرت آیت الله سبحانی(دام ظله) در این مورد چنین فرمایش کرده:

«وهو خبر الذی ینفرد بنقله اما راوٍ واحد او نحلة واحدة او اهل بلد خاص فالاوّل: ما رواه ابوبکر عن النبی: نحن معاشر الانبیاء لا نورّث دیناراً و لا درهماً و ما ترکناه صدقة، فقط تفرّد بروایته و لم یرویه عنه غیر الابوبکر احد و نظیره فی روایتنا ما تفرّد بنقله احمد بن هلال ابوجعفر العبرتایی و مثله ما تفرّد بنقله الحسن بن الحسن اللؤلؤی و الثانی: ما تفرّد به فطحیّة و هناک روایات کثیرة بهذه السند: احمد بن حسن بن علی بن فضّال عن عمر بن مسعدة عن مسعدة بن صدقة عن عمار الساباطی و هؤلاء کلهم فطحیّة و الثّالث: کما اذا تفرّد بنقله اهل بلد معین کمکّه مثلاً[1]».

و همچنان شهید ثانی حدیث مفرد را چنین تعریف کرده و توضیح داده:

«المفرد هو قسمان: لانّه امّا ان ینفرد به راویه عن جمیع الروّات وهو الانفراد المطلق و الحقه بعضهم بالشّاذ و سیأتی انّه یخالفه او ینفرد به بالنسبة الی جهة وهو النسبی کتفرّد اهل بلد معیّن کمکّة و البصرة و الکوفة او تفرّد واحد من اهلها[2]».

ثمّ:

از این عبارات دانسته می شود که مفرد دو قسم است: مفرد مطلق و مفرد نسبی و قسم اوّل حدیثی است که راوی­­اش یک نفر باشد و قسم دوّم حدیثی است که نحله خاص یا طائفه خاص آن را نقل کرده باشد مانند: نقل فضیلت ماه رمضان که فقط از اصفهانی ها شنیده شده،

نعم:

زمانی که مضمون مفرد مقابل مشهور باشد در این صورت شاذ گفته می شود نه در غیر این صورت پس آنچه شهید ثانی فرموده که الحاق بعضی­ رجالی ها مفرد را به شاذ صحیح نیست درست فرموده.

***

[1]) اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایّة، ص62.

[2]) الرّعایة فی علم الدرایة، ص103.