fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 230:

یک‌ شنبه 11/3/1404 هـ.ش مطابق با 5/ ذی‌الحجه/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

کلام خدای متعال

مذهب اشاعره را شناختیم که می گفتند کلام خدا قدیم است و مذهب معتزله را همچنان شناختیم که می گفتند کلام خدا حادث است و همچنان شناختیم که اشاعره استدلال کرد در اینکه کلام صفت ذاتی الله متعال است و استدلال معتزله را نیز شناختیم که می گفتند کلام صفت فعلی خدای متعال است و اکنون که سخن به اینجا رسید بر می گردیم و می پرسیم که کلام خدای متعال کیف الکلام؟ و ما که خدا را متکلّم می گوییم بر چه اساس است؟

شکی نیست که کلام از الفاظ مترتبه تألیف شده است که متعاقبة الوجود می باشد و قالب حروف و کلمات را دارد که از دهان متکلّم خارج می شود و این حروف و کلمات از تموّج هوا و اهتزازات تارهای صوتی حنجره و گردش زبان در دهان و تماس آن با دندان ها ایجاد می شود و از این گونه اصوات مراد متکلّم و مقصود او کشف می گردد به قسمی که با زوال حروف و اصوات کلام زایل می گردد و کشف برأسه مختل می شود مگر اینکه بسوی مقصود اشاره صورت بگیرد و اینست ماهیّت کلام در جهان انسان.

و امّا در قبال خدای متعال زمانی که بخواهد با انسانی تکلّم کند راه های انشاء کلام را خودِ خدای تعالی در آیه 51 سوره مبارکه شوری اینگونه بیان می کند:

«و ما کان لبشر ان یکلّمه الله الّا وحیاً او من وراء حجاب او یرسل رسولاً فیوحی به باذنه ما یشاء انّه علی کل شیئ حکیم[1]».

در این آیه شریفه سه طریق تذکر رفته: یکی طریق وحی است و دوّمی وراء حجاب و سوّمی ارسال رسول، بنابراین طریق اوّل: وحی است و آن عبارت می باشد از ایجاد کلام و صوت خفی به قسمی که موحی الیه بشنود و غیرش نشنود یا به او القاء کند و یا الهام نماید در قلبش بدون صوت حیث اینکه کیفیّت آن را اصلاً نمی دانیم مگر اینکه به فرض محال مورد وحی قرار بگیریم اذ لا نبیّ و لا وحی بعد الخاتم.

طریق دوّم: وراء حجاب می باشد و معلوم است که در آن رؤیت وجود ندارد و لکن متکلّم وجود دارد کما اینکه سامع وجود دارد و نمونه اش تکلّم الله متعال است با موسی پیغمبر در جبل طور یا نخله ی طوبی که در آیه 164 سوره نساء آمده است و آن این است: «و کلّم الله موسی تکلیما».

طریق سوّم: ارسال رسول است و رسول یا فرشته است که در قصه یوسف می خوانیم و یا غیر فرشته که وجود انبیاء باشد و این گونه کلام بنحو خاص اتفاق می افتد.

***

[1]) شوری/51.