درس 226:
دوشنبه 5/3/1404 هـ.ش مطابق با 28/ ذیالقعده/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
بقی هنا شیئ
چیزی که ناگفته مانده این است که: استدلال بر اینکه امر بمادّته مشترک معنوی می باشد بین وجوب و ندب به وجوه سه گانه که بترتیب یادآور می شویم:
وجه اوّل اینست که:
تقسیم امر بسوی وجوب و ندب صحیح است و صحّت تقسیم علامت می شود بر اینکه مَقسَم ساری بوده در هر دو جهت که وجوب و ندب باشد جاری می باشد.
وجه دوّم اینست که:
فعل مندوب طاعت است و هر طاعتی مأمور به بحساب می آید و نتیجه این می شود که فعل مندوب مأمور به است.
وجه سوّم اینست که:
امر استعمال می شود در وجوب و ندب و چنین استعمالی خالی نمی باشد از دو حالت: یکی اینکه: حقیقت باشد در احدهما و مجاز باشد در آخر و دیگر اینکه: حقیقت باشد در هردو بنحو اشتراک و این اشتراک لفظی باشد یا معنوی فرقی نمی کند و لکن اشتراک معنوی ارجح بحساب می آید.
تمام این وجوه ثلاثه محل کلام و مناقشه است که بترتیب یادآور می شویم:
مناقشه اولی اینست که:
صحّت تقسیم اعمّ از حقیقت است چنانکه مشاهده می کنید در صحّت تقسیم استثناء بسوی متّصل و منفصل در عین حالی که استثناء حقیقت است در متصل و مجاز است در منفصل.
مناقشه ثانیه اینست که:
هردو شق قضیه نتیجه می دهد که فعل مندوب مأمور به باشد و چنین نتیجه ای از نظر منطق قابل قبول نیست زیرا: کبرای قضیه کلیّت ندارد چه اینکه در خیلی از جاها چیزی طاعت گفته می شود و لکن مأمور به نیست مانند: اوامر ارشادیه و اوامر امتحانیه یا مجموع استحسانات.
مناقشه ثالثه اینست که:
اشتراک معنوی یک مسئله استحسانی است که با استحسان وضع ثابت نمی شود و لکن نهایت چیزی که قابل گفتن است ظهور میباشد نه اثبات حقیقت.
***