درس 196:
یکشنبه 24/1/1404 هـ.ش مطابق با 14/ شوال/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
امر ششم: در حال مبحوث عنه است
آیا مراد از حال در مشتق حال نطق است یا حال تلبّس یا حال جری و نسبت یا اینکه هیچ کدام نمی باشد؟ فلذا قبل از جواب نهایی لازم است حالات نامبرده را توضیح دهیم:
اوّل: حال نطق است و آن عبارت از زمان تکلم است که روشن و واضح است.
دوّم: حال تلبّس است و آن عبارت از زمان تلبّس مشتق و مبداء است مانند: تلبّس زید به قیام یا ضرب از باب مثال.
سوّم: حال جری و نسبت است و آن عبارت از زمان اسناد مبداء است به مشتق نه زمان تلبّس و نه زمان نطق علی هذا ممکن است این حالات اتحاد داشته اجتماع کنند مثل جایی که بگویی: زید قائم الآن در صورتی که تلبّس زید به قیام و نسبت قیام به زید و زمان تکلّم واحد باشند و در عین زمان ممکن است حالات فوق اختلاف پیدا کند مثل جایی که زمان نطق در حال باشد و زمان تلبّس و جری در استقبال باشد مثل جایی که بگویی: زید سیکون قائماً و غیر از این مورد موارد دیگر اختلاف نیز قابل تصویر است.
مرحوم آخوند در این مسئله بیانی دارد که مرادشان را از حال روشن می کند و آن بیان این است:
«انّ المراد بالحال فی عنوان المسئلة هو حال التلبّس لا حال النطق».
و لکن مرحوم امام در این باره نظرش را اینگونه ارائه می کند:
«و بما انّ الزمان خارج عن مفهوم المشتق لا یکون المراد زمان التلبّس بل المراد انّ المشتق هل وضع لمفهوم لا ینطبق الّا علی المتصف بالمبداء او لمفهوم اعم منه[1]».
و تهذیب که تقریرات درس ایشان است به قلم شاگردش آیت الله سبحانی حال را همین گونه مطرح کرده[2].
و امّا محاضرات سخن مرحوم آخوند را بیان فرموده و گفته:
«انّ المراد بالحال هو فعلیّت التلبّس بالمبداء لا حال النطق[3]».
و همچنان صاحب لؤلؤ الغرویة مرحوم فاضل قائینی نجفی سخن صاحب کفایه را فرمایش نموده می نویسد:
«و التحقیق انّ المشتق موضوع للاخص یعنی حال الاتصاف و التلبّس[4]».
و همچنان صاحب نهایة الافکار مرحوم آقا ضیاء عراقی در مسئله نظرش چنین است:
«لا شبهة فی انّ ما هو مورد البحث و النزاع انّما هو النسبة للمعنی الاوّل وهی نسبة تلبّس الذات بالمبداء او نسبة قیام المبداء بالذات علی اختلاف المسلکین[5]».
***
[1]) مناهج الوصول، ج1، ص211.
[2]) تهذیب الاصول، ج1، ص157.
[3]) المحاضرات، ج1، ص268.
[4]) اللؤلؤ الغرویة، ج1، ص210.
[5]) نهایة الافکار، ج1، ص119.