fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 116:

چهار‌شنبه 16/8/1403 هـ.ش مطابق با 4/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

مرحوم مصنّف در کفایه می فرماید:

« ثمّ انّ عدم صحت سلب اللفظ بمعناه المعلوم المرتکز فی الذهن اجمالاً کذالک عن معنی تکون علامة کونه حقیقتاً فیه کما انّ صحّة سلبه عنه علامت کونه مجازاً فی الجملة[1]».

پوشیده نماند که جمله عدم صحت سلب در کلام آخوند عبارت اخرای صحّت حمل است و این هردو دو تا علامت است برای حقیقت و مجاز زیرا: ممکن است گفته شود که محمول چه چیز خواهد بود؟ آیا لفظ محمول است یا معنا محمول است یا هردو محمول است و لکن چهارمی برایش نیست،

بنابراین اگر محمول لفظ است مانند لفظ صعید که محمول وجه الارض باشد چگونه حمل صحّت خواهد داشت زیرا: لفظ از مقوله­ی صوت است و صوت وجه الارض نیست و وجه الارض در حقیقت سنگ است یا خاک و ریگ یا غیر اینها و هرکدام­شان جواهرات معلومه اند و درست نخواهد بود که صوت حمل بر جوهر شود.

و اگر محمول معنی باشد، معنی در اینجا یا معلوم بالتفصیل است نزد گوینده و مخاطب یا معلوم بالاجمال است نزد هردو بنابراین حمل معلوم بر معلوم چه ثمره­ای خواهد داشت؟ و در این صورت فلسفه حمل و تشکیل قضیه چه خواهد بود؟ و اگر معنی به هردو قسمش معلوم نباشد بلکه مجهول یا مغفول عنه باشد در این صورت حمل چنین معنایی از اصل صحت ندارد چه رسد از اینکه حملش ثمره نداشته باشد.

و اگر محمول لفظ و معنی معاً باشند چنین محمولی همچنان محل اشکال است زیرا: حمل صوت و جوهر معاً و باهم بر جوهر تنها همچنان صحیح نیست و آنچه از اشکالات گفته شد در حمل اوّلی ذاتی بود که ملاکش اتحاد در مفهوم و مصداق است.

و عین اشکال در حمل شایع صناعی است زیرا: صعید از باب مثال مصداقی از مصادیق وجه الارض است یا اینکه فردی از افراد او بنابراین تمام اشکال حرفاً بحرف و نعلاً بالنعل در حمل شایع که ملاکش اتحاد در مصداق و تغایر در مفهوم است نیز ایجاد می شود و این اشکالات ممکن الذب نخواهد بود مگر اینکه از این علامت رفع ید کنیم مانند اینکه از اطّراد و عدم نصب قرینه رفع ید کردیم.

شاید جمله مصنّف که فرمود بعد از جمله عدم صحّت سلب «اللفظ بمعناه المعلوم المرتکز فی الذهن اجمالاً» اشاره باشد به این اشکالات که مرحوم آخوند تلاش کرده با این توسّلات از اشکال خارج شود و لکن این تلاش­ها و تقلاها صفحه ی حقیقت را تغییر نمی دهد.

***

[1]) کفایه، ج1، ص28.