درس 113:
یک شنبه 13/8/1403 هـ.ش مطابق با 1/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
دور و جواب در تبادر
اشکال شده است که تبادر مستلزم دور است به دلیل اینکه تبادر توقّف دارد بر علم به وضع و علم به وضع توقّف دارد بر تبادر و این دور صریح است و چنین دوری باطل است و محال.
از این اشکال به دو جواب اکتفا می شود فلذا جواب اوّل اینست که علم جاهل به وضع متوقّف است بر علم عالم به وضع و علم عالم به وضع متوقّف است بر علم خودش که در این صورت دوری وجود ندارد و این جواب در فرضی است که دو شخص تصوّر شود.
و جواب دوّم اینست که علم تفصیلی متوقّف است بر تبادر و امّا تبادر متوقّف است بر علم اجمالی و این جواب در صورتی است که شخص واحد باشد که در این صورت نیز دوری وجود ندارد.
پوشیده نماند که مرحوم آخوند به این دو جواب اشاره کرده هنگام دقّت و تأمل و لکن تعبیر ایشان تعبیر ارتکازی است که اشاره دارد به مطلب ظریفی و آن مطلب علم اجمالی و علم تفصیلی است که در مانحن فیه مطرح کرده و این دو علم غیر از دو علمی است که در باب برائت و اشتغال مطرح است زیرا: کسی که علم دارد که مکلف به در روز جمعه نماز جمعه است و این مکلّف در قبال جمعه علم تفصیلی دارد و امّا مکلّف دیگر که نمی داند مکلّف به جمعه است یا ظهر و لکن بالاجمال می داند به وجوب احدهما و امّا در مانحن فیه شخص علم دارد که تراب خالص از باب مثال معنای صعید است و لکن بر اثر عدم توجه و التفات این معنی را فراموش کرده و لکن توجه و التفات به یک معنای ارتکازی در ذهنش دارد که این معنی در هنگام شنیدن لفظ در ذهنش تبادر می کند، بنابراین چنین علم اجمالیی در کلام مصنّف علمی است در خزانه ذهن او و امّا علم تفصیلی اش بعد از استعمال عالم به لغت است لفظ صعید را از باب مثال در تراب خالص.
***