fa-osoolدرس خارج فقه و اصول

درس 109:

دو‌شنبه 7/8/1403 هـ.ش مطابق با 24/ ربیع الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

جواب مرحوم آخوند و سخن علمین

مرحوم مصنّف از ادلّه قائلین به دخالت اینگونه جواب داده که دلیل شما با مدعای تان منطبق نیست زیرا: مدّعا دخالت اراده است در موضوع له بنحو جزء یا بنحو قید تا اینکه اراده شطر معنی شود یا شرط آن و لکن دلیل شما دلالت داشت بر تضییق وضع و اینکه وضع در زمان عدم اراده است و ممکن در زمان وجودش هم باشد، بنابراین دلیل شما مدعای تان را در اوّل بحث ثابت نمی کند زیرا: ممکن است اراده در حین وضع وجود داشته باشد و لکن از کجا ثابت می شود که اراده جزء موضوع له است، بله تضییق وضع را قبول داریم و لکن تضییق وضع به موضوع له ارتباط ندارد و ممکن است تضییق وضع قرینه باشد نه وصف.

این نزاع شبیه نزاعی است که در باب الفاظ مشترکه بین صاحب معالم و صاحب قوانین وجود دارد در اینکه آیا وحدت شرط است در معنی یا شرط نیست؟ به تعبیر دیگر: آیا قید وحدت دخیل است در عین باکیه و نابعه یا غیر این دو از سایر معانی عین یا اینکه دخالتی ندارد؟ صاحب معالم در این منازعه می فرماید: وحدت قید موضوع له است و هرگاه لفظ عین در یکی از معانی استعمال شود ناچاریم تجریدش کنیم، بنابراین لازم می آید که وحدت تمام موضوع له باشد و در عین حال جزء آن بر نحو قضیه حینیّه و در معنی دخالتی نداشته باشد نه بنحو جزء و نه بنحو قید.

علی هذا در ما نحن فیه تضییق را می پذیریم که معلول از خاصیت علّت مضیّقه است و لکن این پذیرش ما اقتضاء نمی کند که مطلب اضافه ای را بپذیریم یا ثابت کند و آن اینکه اراده از باب مثال فراتر از تضییق وضع جزء موضوع له یا قید آن باشد بناءً علی هذا دلیل شما ثابت نمی کند که اراده در قبال معانی نقشی ایفا کند.

و امّا کلام علمین که فرمودند دلالت تابع اراده است در قبال دلالت تصدیقیه حرف درستی است نه در قبال دلالت تصوریّه و مانحن فیه قبل از تصدیق است و بحث ما در مرحله تصوّر قرار دارد، بنابراین استفاده قائلین به دخالت از کلام خودشان به عنوان دلیل یا تأیید برای مدعای شان چیزی فهمیده نمی شود.

مرحوم آخوند تصوّر را تبیین می کند که چنین دلالتی به مجرّد سماع لفظ بوجود می آید طوری که معنا بعد از سماع به ذهن مخاطب منتقل می گردد و این را مدلول تصوّری می گوید و امّا مدلول تصدیقی که مراد متکلّم است حرف مقبول است و لکن ثقیل المئونه می باشد به خلاف تصوّر که خفیف المئونه است بلکه مدلول تصوّری از لفظ غافل و نائم هم ایجاد می شود حتی از اصابت حجر بر حجر دیگر اگر لفظی ایجاد شود مدلول تصوری نیز خلق می شود و امّا مدلول تصدیقی بعد از ثبوت اراده از لافظ ایجاد می گردد و ما در این بحث در مرحله تصدیق نمی باشیم بلکه در مرحله تصوّر که قبل از تصدیق است قرار داریم.

***