fa-derayaدرس خارج فقه و اصول

درس 50:

چهار‌شنبه 7/9/1403 هـ.ش مطابق با 25/ جمادی الاولی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول­ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

حول حدیث اقران و مدبّج

چنانچه راوی و مروی عنه از نظر سنّی مقارن هم باشند یا در ملاقات شیخش چه معصوم و چه غیر معصوم معاصر باشند چنین حدیثی “اقران” گفته می شود زیرا: راوی در اینجا از قرین و هم سن و سالش روایت می کند مانند: روایت ابن عبّاس از باب مثال از ابن مسعود یا روایت ابی جعفر طوسی از سید مرتضی که این هردو بزرگوار در طلب علم و تحصیل و قرائت کتب شان بر شیخ مفید هم عصر و هم سن و سال بوده یا مثل روایت حرّ عاملی از مرحوم مجلسی که هردو قرین هم بوده و فرق ندارد که راوی و مروی عنه هردو صحابی باشند یا تابعی و یا تابعینِ تابعی و مرحوم شیخ بهائی در تعریف حدیث اقران چنین فرموده:

«و ان وافق المروی عنه فی السن او فی الاخذ عن الشیخ فروایة الاقران[1]».

و همچنان شهید ثانی حدیث اقران را چنین شرح می دهد:

«ثمّ: الراوی و المروی عنه ان استویا فی السن او فی اللقاء وهو الاخذ عن المشایخ فهو من العلم الحدیث الذی یقال له روایة الاقران لانّه حینئذٍ یکون راویاً عن قرینه[2]».

و امّا حدیث “مدبّج” حدیثی است که راوی هم سن و سال و قرینش را واسطه قرار می دهد در نقل روایت از شیخ یا استادش که در حقیقت حدیث مدبّج حدیث اقران گفته می شود با تفاوت اندک مانند: نقل ابو جعفر طوسی از سید مرتضی و او از استادش شیخ مفید درحالی­که طوسی و سید مرتضی رحمت الله علیهما مقارن هم و معاصر هم بودند در ملاقات با شیخ مفید(ره) یا اینکه ابن عباس از ابن مسعود و او از علی بن ابیطالب(ع) روایت کند در عین حالی که هردو مقارن و معاصر هم بودند و بهمین معنی شهید ثانی تصریح کرده و فرموده:

«فان روی کل منهما من القرینین عن الآخر فهو النوع الذی یقال له المدبّج… وهو مأخوذ من دیباجتی الوجه کانّ کل واحد من القرینین یبذل دیباجة وجهه للآخر و یروی عنهم[3]».

و مرحوم مامقانی نیز چنین تعریف کرده:

«فاذا روی کل من القرینین عن الآخر فهو النوع الذی یقال له المدبّج… و فی وجه التسمیة وجوه: فقیل انّه مأخوذ من التدبیج من دیباجتی الوجه… و قیل انّه بمعنی المزیّن… و قیل انّه لنزول الاسناد فیکون ذمّاً[4]».

ثمّ:

بعضی محدّثین توهّم کرده که اقران و مدبّج دو اصطلاح است برای یک حدیث درحالی­که چنین نبوده حدیث مدبّج از حدیث اقران اخصّ است بطور مطلق زیرا: هر مدبّجی اقران گفته می شود و لکن هر اقرانی مدبّج نیست بناءً بین هردو از نسب اربعه اعم و اخص مطلق است، فلذا عده ای از محدثین حدیث اقران را مَقسَم حدیث مدبّج قرار داده و علی ایّ حال شهید ثانی مقاله ما را بیان می فرماید:

«وهو ای المدبّج اخصّ من الاوّل وهو روایة الاقران فکل مدبّج اقران و لا ینعکس[5]».

***

[1]) الوجیزة فی علم الدرایة، ص9.

[2]) الرعایة فی علم الدرایة، ص349.

[3]) الرعایة فی علم الدرایة، ص350.

[4]) مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج1، ص301.

[5]) الرعایة فی علم الدرایة، ص351.