درس 37:
چهارشنبه 18/7/1403 هـ.ش مطابق با 5/ ربیع الثانی/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
حول حدیث مرفوع
حدیث مرفوع حدیثی است که از وسط سند یا آخر آن راویی حذف شده باشد و راوی دیگر به لفظ «رفع» از آن روایت کرده باشد مثل: حدیث کافی شریف که چنین است: «روی الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه عن ابی عبدالله علیه السلام».
این تعریف تعریف مشهور است بین فقها متأخرین بعد از مرحوم مامقانی هر چند که برای مرفوع تعریف دیگر نیز از شهید ثانی و سید حسن صدر رحمت الله علیهما نقل شده و استاد ما علامه سبحانی دام ظله تعریف مرحوم مامقانی را انتخاب کرده و از استادش مرحوم بروجردی نیز چنین حکایت کرده که وی فرموده: «و کان سید الطائفه المحقق البروجردی یقول: المرفوع ما اشتمل علی لفظ الرفع مثل روایة الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر یرفعه الی الصادق علیه السلام فهو مرفوع»[1].
ثم:
اگر می خواهیم آگاهی بیشتر پیدا کنیم تعریف شهید ثانی را بنگرید که فرموده است: « و هو ما اضیف الی المعصوم علیه السلام من قولٍ بان یقول فی الروایه انّه علیه السلام قال کذا او فعلٍ بان یقول: فعل کذا او تقریرٍ بان یقول: فعل فلان بحضرته کذا و لم ینکره علیه فانّه یکون قد اقرّه علیه…»[2].
و مرحوم سید حسن صدر حدیث مرفوع را چنین تعریف کرده: «فان اضیف الی المعصوم علیه السلام سوا اتصل اسناده بان کان کل واحد من روّاته قد سمعه عن فوقه ام کان منقطعا بترک بعض الروّات او ایهامه فهو المرفوع عندنا»[3].
بنابراین حسب این تعریف حدیث مرفوع با حدیث مسند و حدیث متصل در مواردی یکی گفته می شود زمانیکه حدیث مرفوع در سایر طبقات اتصال داشته باشد و اگر اتصال نباشد در بعضی طبقات حدیث مرفوع است هر چند که مسند نیز گفته می شود و لکن اتصال سند ممکن است قولی باشد و ممکن است فعلی یا تقریری باشد چنانکه شهید ثانی تصریح فرمود و حدیث مرفوع حسب این تعریف ممکن است اتصاف اربعه داشته باشد که عبارت از صحیح، حسن، مؤثق و ضعیف باشد.
***
[1]) اصول الحدیث فی الدرایه، ص59.
[2]) الرعایه فی علم الدرایه، ص97.
[3]) نهایة الدرایه، ص182.